گاهی اوقات، شرایطی پیش میآید که در حرفه خود دیگر میلی به انجام کار نداشته باشید و خسته شوید. این شرایط حتی ممکن است در حالتی رخ دهند که در یک کمپانی مطرح، سمت خوبی داشته باشید؛ اما از خود میپرسید که آیا در جایگاه مناسبی قرار دارید؟
یک محقق به نام مارتی فوکودا برای اینکه چنین حالتی را بررسی کند، مصاحبههای زیادی با افراد موفق داشته است که آنها نیز شرایط مشابهی در طول حرفه خود تجربه کردهاند.
به گفته فوکودا، دلایل زیادی ممکن است عامل خستگی از شرایط کاری شوند؛ اما یکی از دلایل اصلی که با آن برخورد شده است، نبود تأکید بر پیشرفت در کار است.
تخصص به این معنی است که در مهارتی بتوان به تسلط بالا رسید یا دانش بسیاری در زمینهای کسب کرد. برای رسیدن به این سطح نیاز است که زمان لازم صرف شود. با شرایطی که در حال حاضر بازار کسبوکار به آن دچار شده است؛ اکثر کارمندان مانند حالتی که تلفن هوشمند خود را هر سال عوض میکنند، مشاغلشان را نیز تغییر میدهند. همین امر نیز باعث میشود که در زمینهای، زمان لازم برای دریافت مهارت بالا صرف نشود و تنها شاهد کارمندانی باشیم که در چند زمینه، دانش پایهای و سطحی دارند.
در محیط کارهای امروزی نیز اهمیت کمی به افزایش مهارت داده میشود. در اکثر کمپانیها تخصص حتی بهعنوان پیشنیاز برای پیشرفت در نظر گرفته نمیشود. در عوض، کافی است به حد بالایی از صلاحیت برسید تا سمت مدنظر به شما داده شود. حال ممکن است در آن سمت، تخصص بالایی نداشته باشید.
این کار باعث میشود هزینه کسبوکار بالا برود و سطح کیفیت کار نیز کاهش یابد. فوکودا در تحقیقات خود به سه روش رسیده است که با رعایت آنها میتوان فرهنگ رسیدن به تخصص در کسبوکار را توسعه داد. با زومیت ادامه مقاله را دنبال کنید.
به پیشرفتهای پیاپی در عملکرد کارکنان بها دهید
یکی از قوانین کسبوکار که در نقاط مختلف جهان مورد قبول واقع شده است این است که اگر میخواهید کارکنانتان کاری را بیشتر انجام دهند، به آنها پاداش بدهید. ما گاهی اوقات در تشویق به کسب مهارت کوتاهی میکنیم. برای مثال در اکثر کسبوکارها به کارمندی که در یک زمینه حرفهای دوره دیده باشد و بتواند به سطح قابل قبولی برسد؛ یک مدرک یا گواهی داده میشود که شخص مدنظر در زمینهی خاصی تخصص دارد و کار در همین نقطه خاتمه مییابد.
این عمل اشتباه است و نباید یک کاغذ باعث بها دادن به کارمند شود. ما بهجای اینکه عملکرد و دستاوردهای کارکنان را زیر نظر داشته باشیم، صبر میکنیم تا یکی از آنها بتواند ترفیع بگیرد یا یک گواهی دیگر کسب کند تا تاثیر او را در مجموعه کاری شناسایی کنیم.
کمپانیهایی میتوانند از حداکثر توانایی تیمشان استفاده کنند تا بتوانند به کارمندی که عملکرد خوبی دارد، پاداش بدهند. البته پاداش تنها به معنی پاداش نقدی نیست. این پاداش میتواند ساخت یک محیط کاری باشد که در آن، به دستاوردهای کارمند توسط مدیران بها داده شود و او مورد تشویق قرار گیرد. این کار باعث خواهد شد تا کارمندان دیگر نیز نسبت به کسب تخصص انگیزه پیدا کنند.
فرصتهای مختلف یادگیری در اختیار اعضای تیمتان قرار دهید
ایجاد نشدن انگیزه برای کسب تخصص، باعث میشود کارکنان عطش کافی برای رشد و پیشرفت در موقعیت شغلی فعلیشان نداشته باشند و پس از مدتی با ایجاد اولین فرصت، شغلشان را تغییر دهند. در کسبوکار امروزی، افراد بهراحتی تیمشان را رها میکنند و به تیم دیگری ملحق میشوند یا از دپارتمانی به دپارتمان دیگر میروند و در بعضی مواقع نیز از مجموعهای خارج و به مجموعهی جدیدی اضافه میشوند.
این موضوع بیشتر به ضرر مجموعه است؛ زیرا باید فرد جدیدی را استخدام کنند و آموزشهای لازم برای کار به وی بدهند. البته داشتن گروهی که متشکل از افراد متخصص باشد، چندان هم سخت نیست و نیاز به این دارد که منابع درست را در اختیار اعضای گروهتان قرار دهید. برای مثال فرستادن کارکنان کلیدی به سمینار و کنفرانسها، نهتنها میتواند سرمایهگذاری خوبی در زمینه آموزش باشد بلکه نشان میدهد چقدر به امر آموزش اهمیت میدهید.
برای کارکنانتان الگو باشید
باید در نظر داشت که مانند علوم مختلف، کسبوکار نیز هرروزه با پیشرفت روبهرو است و برای بقای یک کسبوکار، نیاز است که مانند کارکنان، مدیران و صاحبان نیز نسبت به کسب علم اقدام کنند. اینکه بگوییم تجربه بسیاری داریم و توانستهایم به بالاترین سطح برسیم درست نیست؛ زیرا پس از مدتی شگردها و روشهای جدیدی در کسبوکار به وجود میآید و یکجا ماندن ما باعث میشود به سمت فراگیری این موارد نرویم و راه را برای دیگران باز کنیم تا با کسب علم بیشتر بتوانند از ما عبور کنند.
سازمانهایی میتوانند در تشویق کارکنان به رسیدن به تخصص موفق عمل کنند که مدیران آن سازمان متشکل از افراد فروتن باشند. این مدیران میدانند و قبول دارند که دانش آنها محدود است و نیاز به کسب علم دارند. این کار باعث میشود کارکنان دیگر نیز شهامت قبول کردن نیاز به کسب علم را در خود پرورش دهند و مانند مدیرانشان، در راه فراگرفتن دانش مورد نیاز برای رسیدن به تخصص در زمینهای قدم بردارند.
البته تشویق مستقیم کارکنان به کسب علم میتواند چالش سختی باشد؛ اما یک کمپانی که بهصورت هوشمندانه مدیریت شود، محیطی ایجاد خواهد کرد تا کارکنان به کسب علم تشویق شوند و بتوانند در زمینهای که کار میکنند به تخصص برسند.