کارآفرینی تا حدود زیادی همانند سفری نمادین است که در آن، شخص در دوردستترین اعماق ذهن خود کاوش میکند، عمیقترین آرزوها و رؤیاهای خود را آشکار میسازد و مسیری را بهسوی خودشناسی و نهایتا آزادی اقتصادی شناسایی میکند.
با این حال، اگرچه تصور ایجاد کسبوکاری جدید میتواند بسیار اغواکننده باشد، اما قدم گذاشتن در این راه چالشهای فراوانی را متوجه روحیات و شخصیت درونی خود فرد میکند. این سفر به معنای طی کردن مسیرهای طولانی و پر پیچوخم، طی کردن دریایی از مشکلات و ناامیدیها و مبارزه با برجستهترین و تاریکترین ترسهای درونی خود و مبارزهای مستمر و تمامعیار برای رسیدن به سواحل امید و کامیابی است.
بسیار واضح است که راه انداختن یک کسبوکار، ساده نیست؛ اما این مسئله را به نوآوران شجاع و دوراندیشی نگویید که تنها دستیابی به موفقیتهای چشمگیر را در افق دید خود قرار دادهاند. این مسئله را به کارآفرینانی نگویید که در تمام طول زندگی خود بر شک و تردید در مورد قابلیتهای خود فائق آمدهاند. قطعا و بدون شک، چنین مسئلهای آنها را نسبت به آغاز کسبوکار خود نگران و دلسرد نمیکند.
با این حال اگرچه قدم گذاشتن در مسیر کارآفرینی بسیار هیجانانگیز است، ولی همه میدانیم که ایجاد و ادارهی یک کسبوکار در طولانیمدت چه فشارهای ذهنی، عاطفی، روحی، فیزیکی و البته اقتصادی به فرد وارد میکند. این سختیها به حدی هستند که از هر ۱۰ کسبوکار جدید در آمریکا، ۸ مورد پس از ۱۸ ماه شکست میخورد. تکاندهندهتر اینکه از هر ۱۰۰ کسبوکار تنها ۴ مورد بعد از ۱۰ سال همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.
اگر این آمار شما را از ورود به دنیای تجارت منصرف نکرده است، پس باید بدانید که تنها نیستید. هماکنون ۲۸ میلیون کسبوکار کوچک در آمریکا در حال فعالیت هستند و بهعلاوه ۲۲ میلیون حرفهی دیگر هم وجود دارند که بهصورت خوداشتغالی انجام میشوند. مشخصا آتش کارآفرینی هم چنان روشن است و نهفقط در آمریکا که در سراسر جهان در قلب و ذهن بسیاری از افراد شعله میکشد.
با در نظر گرفتن این نکته که تنها ۲۰ درصد کسبوکارها به آن نقطهی ۱۸ ماه میرسند و ۹۶ درصد کسبوکارها نیز پس از ۱۰ سال از بین میروند، این سؤال مطرح میشود که «یک کسب و کار چگونه میتواند در درازمدت موفق باشد؟» اگرچه شروع یک کسبوکار تا حدودی ساده است اما بدون شک حفظ آن در درازمدت ساده نخواهد بود.
این پرسش از آن جهت مطرح شد که پاسخهای مربوطه، معمولا از آنچه مردم در ذهن دارند بسیار بنیادیتر هستند. بیدلیل نیست که سرمایهگذاران نه روی کسبوکارها یا خود ایدهها، که روی افراد مسئول کسبوکارها سرمایهگذاری میکنند. ممکن است شما ایدهای جدید برای کسبوکار جدید خود داشته باشید یا محصول انقلابی جدیدی تولید کردهاید تا بهواسطهی آن کسبوکاری را شروع کنید؛ ولی این الزاما به معنای موفقیت شما نیست.
اگر شخصی که کسبوکاری را ایجاد میکند، فاقد عناصر زیربنایی لازمه برای یک کارآفرین موفق باشد؛ صرف نظر از میزان سرمایههای تزریقشده به آن کسبوکار یا راهکارهای استفادهشده، کسبوکار او محکوم به شکست است. این مسئله دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد و در ۱۰ سال آینده، آن کسبوکار تنها یک خاطرهی دور و قدیمی خواهد بود.
پس آن دستورالعمل جادویی برای داشتن کسبوکار موفق چیست؟ فرمولی که موفقترین کارآفرینان در جهان از آن استفاده میکنند و کارهای خود را با آن پیش میبرند چیست؟ مشخصا برای موفقیت باید کارهای شما سریع، نوآورانه، مولد و مؤثر باشند. اما در کنار اینها، شما باید برخی عادتهای روزانه را بهتدریج در خود بپرورانید تا موفقیت بهطور خودکار ایجاد شود.
عادات یک فرد دروازهی موفقیت او در هر مسیری هستند. عادات ما در کنار اینکه کیفیت زندگی ما را معین میکنند، میزان پتانسیل ما برای موفقیت را نیز مشخص میکنند. عادتهای بد همواره ما را به عقب میکشانند و این مسئله خصوصا در مورد ایجاد یک کسبوکار با قدرت ماندگاری صدق میکند. البته مسئله تنها حذف عادتهای بد نیست و شما برای موفقیت در کارآفرینی باید عادات صحیح را در خود بپرورانید.
موفقترین کارآفرینان در همهی جهان کسانی هستند که به خود سختیهای فراوان دادهاند. آنها در مسیر رسیدن به کسبوکاری موفق، شکستهای فراوان را با سردردها و بیخوابیهای بیشمار تحمل کردهاند، اما هرگز شکست را نپذیرفتهاند. اگر به برخی از مشهورترین افرادی که با شکست مواجه شدهاند توجه کنید، معمولا ۵ عادت اصلی در زندگی آنها وجود دارد.
با در نظر گرفتن تحقیقی که مشخص کرده ۴۵ درصد از رفتار روزانهی ما نشأت گرفته از عادات ما است، میتوان نتیجه گرفت که با نهادینه کردن عادات صحیح در خود، بهطور پیشفرض و بدون نیاز به تفکر، مجموعهای از کارهای بهتر را انجام خواهیم داد. این اتوماسیون همان چیزی است که به موفقترین کارآفرینان کمک کرده تا به اهداف رفیع خود دست یابند. اگر شما هم از عادات آنها تقلید کنید؛ شاید بتوانید به همان موفقیتها دست یابید.
قبل از اینکه به مجموعهای از عادات خاص بپردازیم، بیایید اشارهی کوتاهی به مقولهی «پرورش عادت» داشته باشیم. همه میدانیم که ایجاد یک عادت خوب یا از بین بردن یک عادت بد کاری دشوار است. گذرگاههای عصبی که در ذهن تشکیل میشوند، ارتباطات عمیقی بین دستگاههای عصبی ما ایجاد میکنند که این ارتباطات؛ بیشتر افکار، عواطف و اعمال ناشی از آنها را شکل میدهند. گاهی اوقات فائق آمدن بر این گذرگاههای عصبی غیر ممکن به نظر میرسد.
استفاده از روش ایجاد تغییرات کوچک برای نهادینه شدن عادات
بهترین راه برای ایجاد عادات خوب در زندگیتان چیست؟ از روش تغییرات کوچک استفاده کنید. قطعا این بهترین روش برای ایجاد یک عادت خوب است. با توجه به اینکه ۱۸ تا ۲۵۴ روز زمان میبرد تا یک عادت در انسان شکل بگیرد، مانند صعود به قله یک کوه بلند است. با این حال، اگر بخواهید راه صدساله را یکشبه طی کنید، شکست میخورید و با همان عادات قدیمی باید بسازید.
روش تغییرات کوچک به این شکل است؛ هر عادتی را که دوست دارید در خود نهادینه کنید، به قطعات کوچکی تقسیم کنید. برای مثال، اگر دوست دارید هرروز ۴۵ دقیقه ورزش کنید، با ۳ حرکت شنا در روز شروع کنید یا از خانه خارج شوید و فقط ۳ دقیقه راه بروید. نکته قضیه در این است که وظیفه یا تعهدتان خیلی کوچک و ساده است و احتمال شکست آن کمتر.
در استفاده از این روش لازم است ثابتقدم باشید؛ بنابراین اگر تصمیم گرفتید روزی ۳ حرکت شنا انجام دهید، به آن پایبند باشید. بعد از گذشت چند روز مشتاق میشوید تعداد آن را بیشتر کنید. بنابراین تعداد حرکات روزانه خود را به ۴ شنا در روز تغییر دهید. بهسادگی میتوانید هر بار تمرین خود را بیشتر کنید؛ اما باید به همین مقدار کم متعهد باشید.
حتی اگر یک روز به تعهد خود پایبند نباشیم، برگشت به تعهد بسیار سخت میشود. ما تحرک خود را از دست میدهیم و به همین دلیل است که روش تغییرات کوچک بسیار مهم است. برای مثال اگر تصمیم گرفتید روزی ۳ دقیقه پیادهروی کنید، احتمالا در اطراف بلوک محل زندگی خود راه میروید و بهمرور زمان این مسافت و زمان را افزایش میدهید.
هریک از عادتهای زیر را میتوان در طول زمان و با استفاده از روش تغییرات کوچک در خود نهادینه کرد. حتی میتوانید از این روش برای از بین بردن عادتهای بد خود استفاده کنید، در یک دوره بلندمدت، عادتهای بد خود را هرروز محدودتر کنید تا بهمرور زمان بهطور کامل از بین بروند. این کار اصلا آسان نیست. باید بدانید که دقیقا چه میکنید، اگر به برنامه خود متعهد باشید، به هدف خود میرسید.
۱.صبح زود از خواب بیدار شدن
مدیرعامل شرکت اپل، تیم کوک، ایمیلهای شرکت را هر روز ۴:۳۰ صبح ارسال میکند و هر روز در مدت کوتاهی پس از ۵ صبح به سالن ورزشی میرود. یکی از موفقترین مدیرعاملهای جهان، نکات خوبی در مورد سحرخیز بودن میداند؛ اما او تنها نیست. مدیرعامل شرکت دیزنی، رابرت ایگر، ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب بیدار میشود و هاوارد شولتز تا قبل از ساعت ۶ صبح به ورزش و تمرین میپردازد.
برای سحرخیز بودن این افراد و بسیاری از افراد موفق دیگر در دنیا که سحرخیز هستند، دلیل خوبی وجود دارد. دلیل این امر برمیگردد به ویژگیهای ساعات اولیه روز، وقتی جهان آرام و ساکت است، بهترین زمان برای تمرکز روی اهدافمان است. در ساعات اولیه روز، جهانبینی ما قویتر میشود و برای رسیدن به اهدافمان مصمم هستیم.
حتی کسانی که صبح برای آنها بهترین زمان روز نیست، میتوانند با استفاده از روش تغییرات کوچک و تعهد به هدف، تبدیل به فردی سحرخیز شوند. برای خود هدفی تعیین کنید. هر هفته ۱۵ دقیقه زودتر از هفته پیش از خواب بیدار شوید تا در نهایت به زمان مورد نظر خود برسید.
۲.مدیریت موثر زمان
زمان، عادلانهترین نعمت جهان است. همه ما در طول روز، زمان برابری داریم. مهم نیست چه کسی هستیم، کجا زندگی میکنیم، چه رنگ پوست و مذهبی داریم، همه ما فقط ۲۴ ساعت در هر روز زمان داریم، یعنی ۸۶٬۴۰۰ ثانیه؛ همین؛ نه کمتر و نه بیشتر.
آنچه باعث تفاوت میشود، روش استفاده ما از این زمان باارزش است. زمان را هدر میدهیم؟ یا از آن بهطوری مؤثر بهره میبریم و با مدیریت عالی زمانمان را برای رسیدن به اهدافمان خرج میکنیم؟ موفقترین افراد جهان، برخی از بهترین مدیران زمان در جهان نیز هستند. اگر بهطور جدی به دنبال موفقیت بلندمدت هستید، باید این عادات روزانه را در زندگی خود نهادینه کنید.
از سیستم مدیریت زمان چهاربخشی استفاده کنید، این سیستم اولین بار توسط سی و چهارمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، دوایت آیزنهاور، بیان شد و سپس توسط استفان آر کاوی در کتابش به نام «۷ عادت مردمان موثر» آورده شد. خواهید دید که این روش، بهترین روش برای مدیریت زمان و رسیدن به اهداف و آرزوهایتان است.
۳.تنظیم اهداف روزانه
کارآفرینان موفق نهتنها اهداف بلندمدت تعیین میکنند، بلکه به تعیین اهداف روزانه نیز اهتمام دارند. بر اساس اهداف بلندمدتشان، برای هر روز برنامهای خاص دارند. اهداف روزانه، خطمشی زندگی شما را در مقیاسی کوچکتر آشکار میسازد و اینگونه دیگر تحت تأثیر بزرگی و سختی هدف بلندمدت، امید و انگیزه خود را از دست نمیدهید.
بنجامین فرانکلین به خاطر این جمله تاریخیاش که در پایان هر روز از خود میپرسید، معروف است: «چه کار خوبی امروز انجام دادم؟» با جواب دادن به این سؤال او خیلی بهتر میتوانست برای خود برنامه روزانه تنظیم کند، بهطوری که در مسیر تعیینشده خود باقی بماند.
استیو جابز نیز یکی از افرادی بود که هر روز صبح جلوی آیینه از خود سؤالی میپرسید. در طی یک سخنرانی برای فارغالتحصیلان دانشگاه استنفورد، او به حضار گفت هر روز سؤالی را از خود میپرسد: «اگر امروز آخرین روز زندگی تو باشد، دوست داری چه کارهایی انجام بدهی؟» بعدا در جواب به این سؤال بیان داشت: «اگر برای روزهای متمادی، جواب و نظر خاصی برای این سؤال نداشته باشم، متوجه میشوم که باید تغییراتی ایجاد کنم».
۴.برنامه ریزی بسیار دقیق
تعیین اهداف کار بسیار فوقالعادهای است، اما اگر برنامهریزی درستی نداشته باشیم، شکست میخوریم. موفقترین کارآفرینان جهان، برنامهریزانی دقیق و وسواسی هستند. لازم است چگونگی جابهجایی از نقطه الف به نقطه ب را تعیین کنید تا در جهت درست باقی بمانید و درک بهتری از نحوه رسیدن به هدف در آینده داشته باشید.
برای لحظهای به یک هواپیما فکر کنید. هر هواپیمایی هدفی دارد. هدف آن پرواز از یک شهر به شهر بعدی است، پرواز در زمان و تاریخی معینشده و رسیدن به مقصد درست سر ساعت معین. برای تحقق این مسئله، باید برنامهریزی کرد. برنامه پرواز؛ مسیر پیشبینیشده سفر، سرعت باد، ارتفاع و ... است.
همانند هواپیما، باید مسیر رسیدن به هدف خود را طراحی کنید. ایجاد یک طرح عملی بزرگ و پیگیری پیشرفت کار بهصورت روزانه، به شما توانایی غلبه بر هر مشکل را میدهد و اگر ببینید چیزی درست کار نمیکند، میتوانید روش کار را تغییر دهید. اگر هواپیمایی به تلاطم یا ترافیک هوایی مواجه شود، جهت، ارتفاع یا سرعت خود را طوری تغییر میدهد که در نهایت به مقصد تعیینشده برسد.
۵.عمل مداوم
تمام افراد در مورد عمل کردن صحبت میکنند، اما همه نمیتوانند از آن پیروی کنند. از مسیر منحرف میشویم یا تغییرش میدهیم. مسائل مختلفی پیش میآید و تمرکز ما از بین میرود یا به بهانههای مختلف حرکت به سمت هدفمان را به تأخیر میاندازیم.
با این حال، این عادت یکی از عادتهای بسیار مهم روزانه است که در آخر باعث موفقیت شما میشود. اما مسئله اصلی غلبه بر دشمن خاموش موفقیت، یعنی به تعویق انداختن کارها است. یک راه مقابله با این مسئله استفاده از قانون ۱۵ دقیقه است. یکی از کارهایی را که مدت زیادی است به تعویق انداختهاید انتخاب کنید و روی موبایل خود تایمر را به مدت ۱۵ دقیقه تنظیم کنید و فقط و فقط روی این کار تمرکز کنید.