وقتی صحبت از مصاحبهی شغلی میشود، صداقت بهترین سیاست کاربردی است. اما گاهی جویندگان از جان گذشتهی کار، در مواجهه با بعضی سوالات سخت - یا سوالاتی که پاسخهای آنها، شانس استخدام را از بین میبرد - واقعیت را طور دیگری نشان میدهند و دروغهای دم دستی را تحویل میدهند.
" لین تیلور"، کارشناس ملی محیط کار و نویسندهی کتاب " زمام محیط کار افتضاح خود را به دست بگیرید: چگونه اخلاقهای کودکانهی رییس خود را مدیریت کرده و در شغل خود پیشرفت کنید"، میگوید:
برای مثال، بعضی از مصاحبهگرهای سختگیر به برخی از سوالات کلیدی نوعی واکنش منفی میدهند تا عملکرد شما را در شرایط تحت فشار مشاهده کنند. وقتی که روی صندلی داغ نشستهاید، شرایط برای گفتن حرفی که بعدا پشیمان شوید مناسب است! خیلی از مدیران استخدام هم در این اوضاع به دنبال شکاف یا تناقضی در صحبتهای شما میگردند. ضمن این که آنها میدانند که اگر از این شرایط سالم عبور کنید، احتمالا بر چالشهای موجود در کار هم غلبه خواهید کرد.
تیلور میگوید که در اکثر شرایط، بهتر است که مستقیم به سراغ پاسخ سوال بروید اما نکتهی مهم این است که بتوانید کنترل گفتگو را سریع در دست بگیرید. وی توضیح میدهد: "به یاد داشته باشید پاسخی که در شرایط مطلوب میدهید با آن چه در شرایط سخت بیان میکنید، تفاوت دارد. مطمئنا هرگز تمایل ندارید که در حالت دوم قرار بگیرید. از این رو هدایت بحث به یک فضای مثبت، مسیر بهتری برای شما فراهم میکند."
در ادامه به شماری از سختترین پرسشهایی که در جلسهی مصاحبهی کاری پرسیده میشود اشاره میکنیم و راهکاری برای پاسخهای بدون دروغ ارایه خواهیم داد.
۱. بدترین مشکلی که با رییس خود داشتهاید چه بوده است و چطور آن را حل و فصل کردهاید؟
تیلور میگوید: "پرسشهایی از این قسم میتوانند چالشیترین نوع سوالات باشند. چرا که خیلی از افراد شغل خود را به علت درگیری با کارفرمایان خود ترک میکنند. در واقع مسئول استخدام با مطرح کردن این پرسش میخواهد بداند که شما یک عضو همراه در تیم کاری به شمار میآیید یا اهل طغیان و سرکشی هستید."
این سوال میتواند به شیوههای مختلف مطرح شود. با این حال تمام تلاش آنها این است که برآوردی از بدترین حالت شما به دست آورند. در این شرایط بهترین گزینه آن است که به بخشهایی از اختلافات خود با رییس سابق اشاره کنید و بیشتر از این که پاسخهای احساسی بدهید، از موضع واقعیت صحبت کنید. سعی کنید نوعی اظهار نظر مثبت را حسن ختام پاسخ خود قرار دهید.
به عنوان مثال، "خوشبختانه روابط مثبتی با مدیران خود داشتهام. در مورد آخرین شغلم، یک بار من و مدیرم به اختلاف نظر برخورد کردیم. او با روی باز به پیشنهادات من گوش کرد و پس از بررسی نظرات، طرفین به توافق رسیدیم."
یا میتوانید پاسخ خود را به این شکل بیان کنید: "معمولا تلاش میکنم تا با برقراری یک فضای ارتباطی باز، انتظارات طرف مقابل را بشناسم تا مانع از وقوع درگیری شوم. من میدانم که در نهایت این مدیر من است که حرف آخر را میزند، پس نقش من این است که اوضاع را طوری پیش ببرم که هر دو طرف به بهترین راه حل ممکن برسیم."
۲. چه مواردی را در مورد شغل قبلی خود دوست نداشتید؟
مانند دیگر پرسشهای منفی، بهترین رویکرد شما این است که بخش منفی سوال را نادیده بگیرید و در فضای مثبت پاسخ دهید. تیلور میگوید: "صداقت و خلوص شما با چنین پرسشهایی ارزیابی میشود. بنابراین پاسخ مختصر به این سوالات بهتر از طفره رفتن با جوابهای غیرواقعی مانند " من تمام جنبههای کار سابقم را دوست داشتم!" است.
یک پاسخ ممکن میتواند این باشد: "من از بیشتر مسئولیتهایم راضی بودم. به خصوص کارهایی مانند X و Y و Z. شاید کمترین بخش مورد علاقهی کارم، امور اداری بود. اما در نهایت راهی مانند ... پیدا کردم که آنها هم برایم جذاب شوند."
۳. مخالفان و دشمنان شما، چگونه توصیفتان میکنند؟
تیلور میگوید: "در بیان تعصبات خود شفاف باشید و حواستان باشد که با یک سخنرانی شدیداللحن، باعث پشیمانی طولانیمدت خود نشوید. مسئول استخدام بیشتر علاقهمند به شنیدن پاسخهای کوتاه است. پاسخهایی که سطح خودآگاهی و اعتماد به نفس شما را نشان دهد. "
تیلور پیشنهاد میدهد که سختی اوضاع را با کمی شوخطبعی و طنز تعدیل کنید.
یک نمونه میتواند این حالت باشد: "پیشفرض من این است که با افراد همکاری دوستانه برقرار کنم. بنابراین خوشبختانه دشمن چندانی ندارم. اما چنانچه یکی از آنها نظرش را درباره من بدهد ممکن است بگوید که من در انجام کارهایی که دیگران ممکن است تسلیم شوند، کنار نمیکشم."
تیلور در ادامه میگوید: "در این حالت شما فضای پاسخدهی را مثبت کردید. به هر حال بهتر از این است که بگویید از نظر دشمنانتان فرد کلهشقی هستید که به راحتی عصبی میشود!"
۴. در آخرین شغل شما چه اتفاقی افتاد؟ آیا شما استعفا دادید؟ چرا؟
مسئول استخدام میخواهد ببیند که در مقابل این پرسش تا چه حد پاسخ صادقانهای ارایه میدهید و به چه علت کمپانی قبلی را ترک کردهاید. تیلور میگوید: "آنها به دنبال این هستند که درک بهتری از اخلاق کاری شما پیدا کنند."
در وهلهی اول میتوانید اینطور توضیح دهید که به علت دلایلی چون X و Y و Z، شما و کارفرما به این نتیجه رسیدید که بهتر است به همکاری خود خاتمه دهید.
اما اگر مصاحبهگر توضیحات دقیقتری خواست مجبور خواهید شد که مفصلتر راجع به این موضوع صحبت کنید. پاسخهایی از این قبیل هم میتوانند مفید باشند: "من به کارم خاتمه دادم چون من و مدیرم به این اتفاق نظر رسیده بودیم که جهت حرکت ما متفاوت است." در هر صورت، این فرصت را دارید که فضای گفتگو را به سمتی که میخواهید هدایت کنید.
۵. توضیح دهید چرا در این فاصلهی زمانی بیکار بودهاید؟
تیلور میگوید: "مسئول استخدام با پرسیدن این سوال قصد دارد مطمئن شود که هیچ کارفرمایی را در رزومهی خود از قلم نینداختهاید، ضمن این که اخلاق کاری شما را هم محک بزند."
در هر حال تلاش شما این است که نشان دهید مسئلهی شغل و کار برایتان یک اولویت مهم است. شاید علت بیکاری شما در یک فاصلهی زمانی، مشکلات خانوادگی یا درگیری تحصیلی باشد. با این حال مسئول استخدام میخواهد بداند که در آن مدت برای ورود به بازار کار در حال تلاش بودهاید.
مطمئنا شما نمی خواهید بگویید: "بعد از کار پر استرس با آن رییس مستبد، نیاز به یک استراحت شش ماهه داشتم! " یا "شش ماه زمان لازم داشتم تا تصمیم بگیرم سراغ چه کاری بروم."
اگر چنین حالاتی در مورد شما صدق میکند پاسخ خود را این گونه مطرح کنید: " من در زمینهی پیدا کردن کار فعال بودم اما سعی داشتم انتخابهایم حساب شده باشند. در آن مدت هم روی یک پروژه کار میکردم و فعالیتهایی هم در زمینهی خیریه داشتم. پس با این حساب به نوعی مشغول کار بودهام."
۶. زمانی را توصیف کنید که تلاش شما به شکست منجر شده است
تیلور میگوید: "آنها میخواهند بدانند که رفتار شما در مقابل موانع چیست و چطور کار را پیش میبرید؟"
در این حالت، شکستی را در نظر بگیرید که نسبتا جزیی بوده است و توانایی شما برای انجام کار را خیلی تحت تاثیر قرار نمیدهد. در واقع مصاحبهگر میخواهد با این پرسش، آمادگی شما را در درس گرفتن از اشتباهات ارزیابی کند.
تیلور پاسخی این چنینی را پیشنهاد میدهد: "از نظر من شکستها همیشه فرصتهایی برای یادگیری بودهاند. در آخرین شغلم، یک بار کاری را تمام و کمال به کارمندی سپردم و او آن را تا موعد مقرر ارایه نکرد. از آن زمان به بعد، پیگیری خود را در روند انجام کار مداومتر کردم."
۷. بزرگترین نگرانی شما در این جلسه چیست؟
بعضی از مسئولان استخدام، با پرسیدن سوالات دور از انتظار، شما را در موقعیتی قرار میدهند تا واکنش شما را در شرایط تحت فشار ارزیابی کنند.
تیلور میگوید: "سوالاتی از این قبیل بسیار جنبهی ذهنی و روانی دارند." بسته به ارتباط شکل گرفته بین شما و مصاحبهگر، ممکن است بخشهایی از نگرانیهای خود را بیان کنید. به عنوان مثال اگر فکر میکنید که احتمال قبول شدن شما در مصاحبه بسیار زیاد است، اما در مورد حقوق و شرایط فسخ معامله نگران هستید، زمان حاضر فرصت خوبی برای رسیدگی به این موارد است. اما اگر در اوایل فرآیند مصاحبه هستید و هنوز سوال خاصی مطرح نشده است میتوانید این گونه پاسخ دهید: "واقعا به علت فرصتی که فراهم شده هیجان زده و البته کمی هم نگران هستم. فقط سعی دارم مطمئن شوم که پاسخ هر سوال شما را کامل میدهم."
۸. بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟
شاید این سوال، رایجترین سوال جلسهی مصاحبه باشد و پاسخ شما به این پرسش نتیجهی مصاحبه را رقم بزند. بسیاری از افراد با دروغ یا طفره پاسخهای کلیشهای به این پرسش میدهند. مثلا "من یک کمالگرا هستم." یا "من بیش از حد کار میکنم."
در واقع مسئول استخدام این سوال را میپرسد تا بداند آن قدر زیرک هستید که نقطه ضعف خود را تصدیق کنید.
"برنارد مار"، متخصص عملکرد یک شرکت جهانی و نویسندهی کتابهای پر فروش کسب و کار ، در صفحهی لینکدین خود نوشته است:" به نقطه ضعفی اشاره کنید که کوچک است و ارتباط مستقیمی با شغل پیش روی شما ندارد."
برای مثال اگر شغل مورد تقاضای شما در زمینهی نسخههای پزشکی است، میتوانید بگویید که با صحبت کردن در جمع مشکل دارید. نه این که بگویید مهلتهای زمانی را نادیده میگیرید! ضمن این که شما سعی دارید تا بر تمرکز روی این مشکل، آن را بهبود داده یا از بین ببرید. مسئول استخدام به دنبال بررسی این نکته است که آیا شما خودآگاهی کافی برای رفع نقطه ضعف خود را دارید یا نه.
به این ترتیب میتوان با کمی دقت نظر، پاسخهای مطلوب و بدون دروغی! به این پرسشها ارایه دهید.