معمولاً زمانی که دولتها قصد بهبود سلامت ذهنی شهروندان خود را دارند، این ایده را به خودی خود، به عنوان یک هدف ارزشمند قلمداد میکنند. البته نمیتوان چندان نسبت به این موضوع خرده گرفت، اما پژوهشها و مدارک متعددی وجود دارد که نشان میدهد مردم خوشحال نه تنها در طولانیمدت سالمتر هستند (و اینگونه خرج کمتری برای دولت دارند) بلکه نیروهای کار بهتری هم هستند.
یک آزمایش ساده چنین نکتهای را نشان میدهد. از تعدادی داوطلب خواسته شد تعدادی محاسبات ریاضی ساده را همراه با پرداخت پول برای هرکدام انجام دهند. افرادی که فقط چند دقیقه از یک سریال کمدی را دیده بودند حدود ۱۰ درصد کار بیشتری انجام میدادند؛ اما اگر ویدئوی خستهکنندهای تماشا میکردند یا سریال برایشان جذاب نبود، این اثر مشاهده نمیشد.
بیرون از محیط آزمایشگاه، ثابت شده است که برنامهنویسهای شادتر، در مسائل تحلیلی بهتر عمل میکنند. با بررسی دقیق رضایت شغلی از تمام کارکنان، میتوان میزان موفقیت آن شرکت را در یک سال آینده در بازار بورس پیشبینی کرد.
بهغیراز مسائل بهرهوری، با شاد بودن مردم عواید اجتماعی زیادی هم در کار است. بهطور مثال در آلمان، ۷ درصد از مردمی که خون اهدا میکنند در هیچ دسته و گروه خاصی از لحاظ جنسیت، اشتغال، تحصیلات و دیگر موارد، قرار ندارند. با این حال، احتمال اهداء خون توسط آلمانیهایی که در ماه قبل به طور کلی اوقات شادتری را سپری کردهاند، بیشتر است.
به خاطر تمام این نکات دولتها سعی میکنند با اتخاذ سیاستها و راهبردهای مختلف۷ جامعه را به سمت شادی بیشتر هدایت کنند؛ اما یک مانع واضح در این راه وجود دارد. یک گرایش عمده در بین مردم هست که شاد بودن کار چندان سادهای نیست. این نگرش با منتقل شدن ارتباطات واقعی به سمت دنیای مجازی، روز به روز گسترش مییابد.
یکی از بزرگترین پژوهشها درزمینهی شبکههای اجتماعی، با هدف بررسی تأثیر این شبکهها بر تمام افراد ایتالیا انجام شد. یکی از نتایج این تحقیق گسترده آن بود که گذراندن وقت در شبکههای اجتماعی ارتباط مستقیمی با کاهش شادی فردی و در کل کاهش اعتماد به جامعه میشود.
تحقیقات مفصل دیگری که در این زمینه انجام شده است، حکایت از آن دارند که پیامهای متنی هیچوقت جایگزین گفتوگوهای رودررو نخواهند شد و ارتباطات حضوری بدون شک تأثیری بهغایت بهتر بر فرد خواهند داشت.
البته این مطلب بدین معنا است که با پیشرفت فناوری و استفادهی کاربران از ویدیو و صدا باعث میشود توهمی از حضور فرد برای آنها ایجاد شود؛ که این کار از پیامهای متنی صرف تأثیری بهتر دارند.
نکتهای که معمولاً دربارهی مسئلهی شبکههای اجتماعی نادیده گرفته میشود این است که معمولاً افراد به دلیل آشنایی با پژوهشهایی دربارهی شادی، بهطور فردی راهحلهایی برای مقابله با تأثیر منفی این شبکهها دارند. با استفاده از همین روشها، چند نکته برای مقابله با ایجاد حس منفی از طریق این شبکهها را ذکر میکنیم.
اولاً، اصلاً نگران نباشید که چند دوست مجازی دارید. صرف نظر از نوع شخصیت، سن یا درآمد شما، پژوهشی در مورد ۵۰۰۰ نفر در کانادا نشان داد که دو برابر کردن تعداد دوستان در دنیای واقعی، تأثیرِ مهمی در شادی شما دارد؛ اما دو برابر کردن دوستان مجازی کموبیش هیچ تأثیری بر روحیه ندارد.
دوماً، از روی بیارادگی اقدام به چک کردن پستها و عکسهای مختلف در اینستاگرام و فیسبوک نکنید. در آزمایشها ثابت شده است که چنین کاری باعث میشود شما احساس کمبود و پوچی در زندگی خود به دلیل مقایسه با این افراد داشته باشید؛ اما پیام دادن و ارتباط فعالانه در شبکههای اجتماعی باعث میشود که کمتر احساس افسردگی کنید.
سوماً، اگر اصرار دارید که پستهای افراد مختلف را ببینید، خودتان را تعلیم دهید که فقط به پستهای افرادی توجه کنید که در دنیای آفلاین هم به اندازهی محیط آنلاین با آنها صمیمی هستید. پستهای آنها هم به احتمال زیاد شبیه افراد دیگر است، اما به این ترتیب به جای حسادت، کمی انگیزهی مثبت برای بهبود خودتان ایجاد میشود.
چهارماً، اگر واقعاً احساس افسردگی میکنید، به دنیای ویدیوهای گربههای بامزه وارد شوید. کافی است وارد سایت یوتیوب شوید و هزاران ویدئوی بامزه دربارهی گربهها را تماشا کنید. پژوهشی که در این رابطه توسط دانشگاه ایندیانا صورت گرفته نشان میدهد که هرچه افراد این ویدیوها را بیشتر تماشا کنند، لذت و شادی بیشتری را تجربه خواهند کرد.
شما در این خصوص چگونه فکر میکنید؟ چه راهحلهایی برای جلوگیری از افسرده شدن به دلیل شبکههای اجتماعی پیشنهاد میکنید؟