امروزه کمپانیها برای اینکه بتوانند در حوزه فعالیتی که دارند موفق عمل کنند از نیروهای حرفهای در کادر خود بهره میبرند. مدیران متوجه شدهاند که ابتدا باید از کارشناسان امر استخدام استفاده کرده تا نیروهای مستعد و با انگیزه را جذب کنند. سپس آنها را زیر نظر نیروهای حرفهای قرار داده تا آموزش دیده و به سطح قابل قبولی برسند، اما چالشی وجود دارد که گاهی اوقات مدیران کسب و کار از آن غافل میشوند.
هرچقدر که یک نیرو بهتر عمل کند مدیران نیز باید او را راضی نگه دارند تا به فکر خروج از کمپانی نباشد. مدیران باهوش این را میدانند که پروسه جذب نیروهای جدید و آموزش آنها پرهزینه و زمانبر است. این مدیران همچنین میدانند که از دست دادن نیرو میتواند چه مضراتی به همراه داشته باشد.
یک نیروی با سابقه نه تنها به اسرار کمپانی آگاه است بلکه نقاط ضعف و قوت و همچنین اهداف آینده کمپانی را نیز میداند و در اختیار قرار دادن این اطلاعات به رقیبان میتواند به کمپانی آسیب جدی بزند.
اما سوال اینجا است که چه چیزهایی باعث میشود تا کارمندی پس از گذراندن زمان زیادی برای یافتن شغل، آموزش دیدن، کسب تجربه و پیدا کردن جایگاه در کمپانی، به مرحلهای برسد که از سمت خود استعفا دهد.
طبیعتا دلایل شخصی زیادی وجود دارد که مرتبط به کمپانی نبوده و برای مثال کارمند به دلیل قصد مهاجرت داشتن به نقطه دیگری از کشور یا تاسیس کسب و کار کوچک خود استعفا میدهد. هرچند دلایلی وجود دارد که از مشکلات درون کمپانی نشات گرفته و کارمند را به نقطهای میرساند که باوجود سخت بودن یافتن شغل جدید و همچنین گذراندن مدتی بدون حقوق، تصمیم به خروج از کمپانی بگیرد.
پس از مطالعات فراوان، متخصصان امر کسب و کار به این نتیجه رسیدند که ۷ عامل باعث نارضایتی کارمندان میشود و آنها را به فکر خروج از کمپانی میاندازد. اگر یک مدیر هستید بیشک خواندن این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا علائم نارضایتی در کارمندان را متوجه شده و اگر به حفظ آنها علاقهمند هستید بتوانید سریعا اقدام به تغییر شرایط کنید.
به دنبال حقوق بیشتری هستند
باور داشته باشید که پول، یک انگیزه فوق العاده برای جذب متخصصان حرفهای و نگه داشتن آنها است. طبق مطالعات جدید کنسرسیوم بین المللی تحقیقات توسعه اجرایی (ICEDR)، در میان مردان و بانوان با متوسط سنی ۳۰ سال، کم بودن حقوق عامل اصلی برای ترک آنها از شغل قبلی خود بوده است.
نکته جالبی که وجود دارد این است که در میان این اشخاص، بانوان بیشتر به دلیل حقوق کم از شغل قبلی خود استعفا داده و به دنبال شغلی با درآمد بیشتر رفتهاند. از میان بانوان با متوسط سنی ۳۰ سال، ۶۵ درصد آنها به دلیل کم بودن درآمد شغلشان و یافتن شغلی با درآمد بیشتر، از سمت خود استعفا دادهاند که در مقایسه با آقایان، این میزان ۵۶ درصد است.
فرصتی برای پیشرفت و یاد گرفتن مهارتهای جدید وجود ندارد
در تحقیقات ICEDR آمده است که بیشترین علت خروج آقایان از شغلشان این بوده که آنها اعلام کردهاند فرصتی برای پیشرفت و فراگرفتن مهارتهای جدید ندیدهاند. ۶۵ درصد از آقایان این دلیل را برای خروج خود از محل کارشان بیان کردهاند.
طبق آماری که توسط دیلویت، بزرگترین شرکت خدماتی در جهان صورت گرفته است ۷۱ درصد از کارمندان جوان که قصد خروج از شغلشان در دو سال آینده دارند به دلیل ناراضی بودن از رشد مهارتهایشان این تصمیم را گرفتهاند. البته این میزان برای افرادی که قصد دارند تا بعد از سال ۲۰۲۰ در محل کارشان بمانند به ۵۴ درصد افت میکند.
انجام ندادن فعالیتهای بشر دوستانه
خیلی از کارمندان علاقه دارند که در کنار تامین نیازهای زندگی بتوانند به دیگران نیز کمک کنند. مدیران باهوش نیز از این موضوع باخبر بوده و سعی میکنند به برنامههای کمپانی، فعالیتهای بشر دوستانه را نیز اضافه کنند که نه تنها به کارمندان انگیزه و حس مثبتی میدهد بلکه به وجه کمپانی نیز کمک میکند.
وقتی کارمندان به همراه همکاران خود اقدامهای بشر دوستانه انجام دهند در کنار داشتن حس مثبت، به کمپانی نیز وفادارتر خواهند بود. کارمندان دوست دارند اهدافی را دنبال کنند که بتوانند تاثیر مثبتی بر روی جامعه بگذارند.
بر اساس آماری که توسط دیلیوت تهیه شده، مشخص شده که تفاوت میان اهداف، یکی از علتهای استعفای کارکنان است. به بیانی بهتر میان اهداف کارفرمایان که بیشتر به فکر منافع شخصی و سودآوری هستند با کارکنان که علاقه دارند جهان بهتری بسازند تفاوت فاحشی وجود دارد و همین امر باعث میشود که کارمندان نسبت به کاری که انجام میدهند دلسرد شوند.
طبق آمار دیلیوت، از میان افرادی که میخواهند بیش از ۵ سال در کمپانی که کار میکنند بمانند ۸۸ درصد آنها با اهداف کمپانی موافق هستند. در این بین، تنها ۶۳ درصد از افرادی که میخواهند طی ۲ سال آینده از محل کارشان استعفا دهند نسبت به اهداف کمپانی رضایت دارند.
مدیر عامل دیلیوت، دیوید کروکشنک در این مورد گفته است که کمپانیها و موسسات میتوانند با انجام کارهای بشر دوستانه و کمک به نیازمندان، این فاصله میان اهدافشان با اهداف کارمندان را کاهش دهند. برای مثال او به سایت بیزینس ایسنایدر گفته است که بعضی شرکتهای واقع در لندن دارای برنامههایی برای کمک به مدارس محلی فاقد امکانات هستند تا به دانش آموزان کمک کرده و مهارتهای لازم برای اشتغال را به آنها بیاموزند.
وظایف زیادی به آنها محول میشود
همکاری در یک مجموعه میتواند باعث پیشرفت شود زیرا در مورد وظایف مختلف میشود از تمام دانش و مهارتهای تک تک افراد مجموعه استفاده کرد و در نتیجه کارمندان با استفاده از تواناییهایی که دارند باعث موفقیت مجموعه میشوند.
هرچند کارشناسان معتقد هستند که اینگونه همکاریها نقطه ضعفی نیز دارند. هرچه بیشتر در یک مجموعه موفق عمل کنید از شما درخواست بیشتری خواهد شد و وظایف بیشتری به شما محول میشود. این کار در مرور زمان باعث تحلیل رفتن شما شده و به قدری فشار کاری افزایش مییابد که بعد از مدتی ناچار به پر کردن برگه استعفا میشوید. محققان به این موضوع سندرم موفقیت میگویند.
موضوع زمانی تبدیل به یک فاجعه میشود که مدیران نسبت به فشار کاری کارمندانشان بیتوجه هستند و از این امر باخبر نمیشوند. این مشکل زمانی وخیمتر میشود که آنها از اینکه کارمندانشان وظایف اشخاص یا دپارتمانهای دیگر را انجام میدهند مطلع نباشند یا اهمیت ندهند.
مدیران باهوش در این شرایط اقدام به برگزاری جلسههایی با حضور اعضای کادر کرده و به همه یادآوری میکنند که هرکس باید از تمام توانایی خود برای پیشرفت مجموعه استفاده کرده و وظایفش را بر عهده گیرد. آنها همچنین به کارمندانی که در شرایط فشار کاری سخت قرار دارند گوشزد میکنند که در مورد درخواستها از جواب رد استفاده کرده و به انجام وظایف خودشان بپردازند.
نبود تعامل و همکاری میان کارمندان یک مجموعه
برخلاف مورد قبلی، نبود همکاری نیز یک مشکل بزرگ است و باعث میشود که کارمندان تصمیم بگیرند که مجموعه را ترک کنند. طبق مطالعاتی که در سال ۲۰۱۵ انجام شد مشخص شد که یکی از پنج دلیل اصلی استعفای کارمندان نبود تعامل در محل کاری است.
عدم تشویق کارمندان به همکاری با یکدیگر باعث شده تا ۷۱ درصد از کسانی که در آمارگیری شرکت داشتهاند به این موضوع اشاره کنند.
زحمات آنها توسط مدیریت قدردانی نمیشود
اگر واضح بخواهیم بگوییم هر فردی علاقه دارد توسط مدیرش تشویق شود. در واقع مطالعهای در سال ۲۰۱۳ شکل گرفت که بیش از نیمی از افرادی که در این مصاحبه شرکت کرده بودند اعلام کردند که کمپانیها با قدردانی از کارمندان زحمتکش به طرق مختلف مانند جایزه نقدی یا ارسال به سفر تفریحی باعث خواهد شد تا آنها همچنان علاقهمند به کار در آن کمپانی باشند.
کامرون موریسی که یک نویسنده است در لینکدین نوشته که مدیران باید از خود تعدادی سوال کلیدی بپرسند و متوجه شوند که آیا به تیمشان اهمیت میدهند یا خیر. این سوالات عبارتاند از:
- آیا به سخنان کارمندان گوش میدهید؟
- آیا به کارمندانتان نکتههای سازنده میگویید؟
- آیا نسبت به موفقیت آنها احساس رضایت و قدردانیتان را نشان میدهید؟
- آیا کارمندانتان را به تلاش بیشتر تشویق میکنید؟
بیش از اندازه کار میکنند
داشتن یک نیروی مستعد با مهارتهای بالا یک مزیت برای کمپانی است که اصولا مدیران سعی میکنند از چنین نیروهایی به نحو احسنت استفاده کنند اما کار بیش از حد در نتیجه باعث خواهد شد تا نیروی مستعد بعد از مدتی خسته شده و به دلیل مشکلاتی مانند کم خوابی، خستگی، نرسیدن به امور زندگی شخصی و مثالهای مشابه استعفا دهد.
زمان کاری کارمندان باید کنترل شده باشد و مطالعات نشان داده افرادی که بیش از ۵۰ ساعت در طول هفته کار میکنند تنها برای مدت کوتاهی در این شرایط دوام آورند و بعد از مدتی با مشکلاتی مانند از دست دادن خلاقیت رو به رو میشوند.
اگر این موضوع ادامه یابد تنها خلاقیت نیست که از دست میرود بلکه انگیزه و علاقه به کار نیز بعد از مدتی کم رنگ شده و کارمند تصمیم به خروج از مجموعه خواهد گرفت. بنابراین مدیران باید زمان کاری کارمندان را کنترل کنند در غیر این صورت احتمال از دست دادن نیروهایشان بالا است.