در زندگی هر جوانی سوالی پیش میآید مبنی بر اینکه «قصد داری در آینده چه کاری انجام دهی؟»
اگر شما نیز چنین سوالی در ذهنتان پیش آمده باید بگوییم که تنها نیستید و خیلی از جوانان دیگر مانند شما چنین سوالی را بارها از خود میپرسند. جالب است بدانید خیلی از انسانهای موفق، بعد از گذشت دوران جوانی متوجه شدند که چه باید با زندگی خود کرده و به موفقیت دست یابند.
خوشبختانه برای شما و دیگر افرادی که چنین سوالی دارند و هنوز متوجه نشدهاند که باید با زندگی خود چه کنند، راههایی وجود دارد که به لطف آنها میتوانید تصمیم بهتری برای زندگی خود گرفته و شغل مناسبی که به آن علاقه دارید را بیابید.
نفس عمیقی بکشید و بدانید که این امر طبیعی است
شما باید بدانید که رسیدن به شغل رویاییتان چندان آسان نیست و یک مسیر ساده و مستقیم ندارد. همانطور که رایان خان، موسس Hired Group و سازنده دورههای ویدیویی «چگونه استخدام شویم» گفته است آنچه اهمیت دارد این است که بدانید در مسیر درست قدم برمیدارید. او گفته است:
جالب است بدانید در طول دوره حرفهای که دارید متوجه خواهید شد که رسیدن به شغل رویاییتان از جایگاهی که آرزو دارید جالبتر است.
اگر این نصیحت برای قانع کردن شما کافی نیست در نظر داشته باشید که موفقیتهای زیادی در دوره میانسالی افراد رخ داده است که میشود جولیا چایلد را مثال زد که تا دهه ۳۰ زندگی خود نمیدانست چطور آشپزی کند اما به آشپزی علاقهمند شد و اولین کتاب آشپزی خود را در ۵۰ سالگیاش نوشت یا جان هم که تا ۲۹ سالگی به عنوان یک پیشخدمت کار میکرد و بعدها توانست یک بازیگر موفق شده و جایزه امی را در سال ۲۰۱۵ دریافت کند.
به عدم قطعیت زندگی واقف شوید
این را بدانید که اتفاقی به طور حتم در زندگی رخ نخواهد داد و ممکن است اتفاقاتی دور از ذهنتان برای زندگی شما رقم بخورد. برای مثال دیپاک چوپرا که فکر میکرد مانند پدرش یک پزشک خواهد شد. او با اینکه مانند پدرش پزشک شد اما زندگی وی به سمت نویسندگی رفت.
در یک پست لینکدین، دیپاک چوپرا، نویسنده مشهور و صاحب امتیاز موسسه چوپرا گفته است که کاش میتوانست دانشی که عدم قطعیت در زندگی به همراه داشت را در دوران جوانی فرا گیرد. وی در پست خود نوشته است:
من در دوره پزشکی خود میدانستم که دقیقا زندگیام قرار است به چه سمتی برود اما چیزی که به آن اعتنایی نداشتم عدم قطعیت زندگی بود و اینکه ممکن است مسیر زندگی هر شخص بدون آنکه بخواهد تغییر یابد.
پدر دیپاک چوپرا، کریشان چوپرا، یک متخصص قلب و عروق سرشناس بود و وی نیز میخواست راه پدرش را ادامه دهد اما مسیر زندگی وی به سمت نویسندگی رفت. او توانست بیش از ۴۰ کتاب که مباحث آنها شامل معنویت تا سلامتی میشود و چندین رمان بنویسد. در ادامه پست دیپاک میخوانیم:
اگر من در دوران جوانی تجربهای که حال دارم را داشتم به دانش عدم قطعیت زندگی ایمان میآوردم. این دانش میتوانست درهایی به مسیرهای ناشناخته را به برای من باز کند و جالب است بدانید از این مسیرهای ناشناخته است که زندگی به طور مداوم تجدید میپذیرد.
تجربه کسب کنید
اینکه انسان باید به دنبال علایق خود برود فوق العاده به نظر میرسد اما اینکه نداند چطور باید این کار را انجام دهد همیشه دردسرساز میشود. ایوانکا ترامپ در مصاحبهای با بیزینس اینسایدر گفته است که بهترین روش برای اینکه استعدادهای درونتان را کشف کنید این است که تجربیات جدیدی داشته باشید؛ کمتر فکر کرده و بیشتر عمل کنید. ایوانکا گفته است:
علاقه به انجام کاری، چیزی است که به سختی میتوان آن را از طریق تفکر یافت و باید آن را تجربه کنید. شما باید کاری را در دنیای واقعی انجام داده و با کسب تجربه، مشاهده کنید که آیا به انجام آن کار علاقه دارید یا خیر.
با در نظر گرفتن صحبتهای ایوانکا، ابتدا باید کارهایی که به انجام آنها علاقه داریم را انتخاب کرده و سپس دست به تجربه عملیشان بزنیم و ببینیم که بعد از انجام آنها باز هم علاقه به تکرارشان داریم یا خیر.
لیستی از کارهای مورد علاقه و کارهایی که به آنها علاقه ندارید تهیه کنید
رایان خان میگوید لیستی از کارهای مورد علاقه خود و همچنین کارهایی که دوست ندارید انجام دهید تهیه کنید. بعضی از کارها دارای وظایفی هستند و باید آگاه باشید که اگر علاقهمند به انجام کاری هستید باید وظایفش را نیز انجام دهید. تهیه لیستی از علاقهمندیها و کارهایی که دوست ندارید به شما کمک میکنند تا شغل مورد نظرتان را با توجه به علاقهمندیهایتان بیابید.
برای مثال لیستی تهیه کنید که به سوالهایی مانند سوالات ما پاسخ داده باشید: آیا از صحبت با مردم لذت میبرید، دوست دارید مستقل کار کنید یا زیر مجموعهای از یک مجموعه باشید، آیا علاقه دارید شغلتان بیشتر فعالیت بدنی داشته باشد یا ذهنتان را درگیر کار کنید؟ در صورتی که علاقه به صحبت با دیگران ندارید شغلهایی که تعامل با مراجعان در وظایف آنها آمده برای شما مناسب نیستند یا اگر علاقهمند به فعالیت بدنی هستی قطعا با شغلهایی که پشت میز باید نشست به مشکل بر میخورید.
در مرحله بعدی نگاه کنید که چه جنبهای از شغل برای شما بیشتر اهمیت دارد. آیا به میزان درآمد اهمیت میدهید یا جایگاه اجتماعی یا وظایف شغل مد نظرتان مهمتر است؟
قدم بعدی این است که شغلی با توجه به علایقتان بیابید. ابتدا شغلهایی که مد نظر دارید را نوشته و سپس وظایفی که باید در آن شغل انجام دهید را بنویسید. حال کافی است ببینید که انجام وظایف کدام شغل با لیست علایق شما مطابقت دارد و همچنین جنبهای که مد نظر دارید را میتوان در شغل مورد نظر یافت برای مثال درآمد بالایی داشته باشد یا جایگاه اجتماعی دلخواهتان را بیابید.
تواناییهایتان را در نظر بگیرید
روشی بسیار ساده است که بیشتر مواقع متاسفانه نادیده گرفته میشود. باور کنید اکثر مردان و زنان موفق دنیا با در نظر گرفتن این روش به موفقیت رسیدهاند. برای اینکه بیشتر در مورد این روش بدانید تنها کافی است چند سوال ساده را پاسخ دهید.
از خودتان بپرسید که «من چه تواناییهایی دارم؟» «چه کاری را بهتر انجام میدهم؟» و «برترین ویژگیهای شخصیتی من کدام هستند؟»
رایان خان در این مورد میگوید:
به سمتی که تواناییهایتان قرار دارند بروید.
کدام محل کاری شما را هیجان زدهتر میکند؟
اصولا کارها در محیطهای مختلفی شکل میگیرند. بعضی از کارها به صورت گروهی بوده و بعضی دیگر نیز انفرادی هستند. محیطها نیز مختلف است. از یک اتاق یا مغازه کوچک گرفته تا کارخانه، اداره و فروشگاههای بزرگ. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بدانید کدام یک از این محیطهای کاری برای شما مناسبتر بوده و فعالیت در آن محیط شما را به وجد خواهد آورد.
مثال سادهای که میتواند در یافتن محیط مناسب به شما کمک کند دانشگاه است. در دانشگاه کلاسهای بزرگ را میپسندیدید یا کلاسهایی با تعداد افراد کم و همچنین دوست داشتید در پروژهها شرکت کرده و کار گروهی داشته باشید یا فعالیت به صورت انفرادی را میپسندیدید؟ با جواب به این سوالات میتوانید محیط کاری مناسبی را برای خود در نظر بگیرید.
اگر کار گروهی را ترجیح میدادید قطعا کار در یک محیط بزرگ به همراه همکاران زیاد برای شما مناسب است و اگر دوست داشتید بیشتر تنها باشید و در کار انفرادی موفقتر عمل میکردید بهتر است فکر کاری مستقل یا انفرادی باشید.
از تجربه دیگران استفاده کنید
در نظر داشته باشید که شما میخواهید شغلی را شروع کنید که کسانی در آن حرفهای هستند و مراحل آغازینی که شما به تازگی میخواهید شروع کنید سالها پیش پشت سر قرار دادند. پس استفاده از تجربهی آنها میتواند به شما کمک بسیاری کند؛ برای مثال کمک کند که چگونه شروع خوبی داشته باشید یا وظایف کارتان را چگونه راحتتر و بهتر انجام دهید.
از دوستان، اعضای خانواده، دوستان خانوادگی، اساتید و افرادی که در شغل مد نظرتان سررشتهای دارند سوالاتی پرسیده و از تجربه آنها استفاده کنید. این سوالات میتواند در مورد سختیها و آسانیهای کاری نیز باشد، اینکه از چه خوششان میآید یا چه وظیفهای یا موردی در کار مد نظر شما ممکن است آزاردهنده باشد و چگونه باید با این مسائل کنار آمد قطعا به آینده شغلی شما کمک خواهد کرد.
در کنار آن میتوان پرسید که فرصتها در شغل مد نظر شما به چه صورت هستند و اگر فرصتی پیش آمد چگونه باید با آن برخورد کرد. این تجربیات میتواند چندین قدم شما را به سمت جلو هدایت کند.
میزان تحصیلات و دانش خود را در نظر بگیرید
یادگیری مهارتها همیشه اهمیت داشته و خواهد داشت. ممکن است بخواهید مهارت جدیدی یاد بگیرید که این امر معقول به نظر رسیده و باید در نظر داشته باشید که هر شغلی نیاز به آموزشهای اضافه داشته و همچنین باید دانش و پیش زمینهای نیز در مورد آن داشته باشید.
هرساله تعداد زیادی از افرادی که تحصیلات دانشگاهی خود را به اتمام رساندهاند به بازار کار وارد میشوند و به دنبال شغل مناسبی برای خود میگردند. باید در نظر داشته باشید که هرچه میزان دانش شما بیشتر باشد میتواند به یافتن شغل مناسبتان و همچنین انتخاب شدنتان توسط صاحبان کار کمک کند.
در زمینه شغلی که مد نظر دارید به دنبال کلاسهایی باشید که مهارت انجام وظایف آن شغل را افزایش دهند؛ برای مثال اگر شغل شما نیاز به مهارتی مانند برنامهنویسی داشته باشد به کلاسها، سمینارها، دورههای آنلاین و موارد دیگر رجوع کنید تا بتوانند به رشد مهارتهایتان کمک کنند.
نه تنها با گذراندن این دورهها میتوانید متوجه شوید که چقدر به انجام وظایف کار مد نظرتان علاقهمند هستید بلکه میتوانند شما را به سطحی برسانند که به راحتی نظر هر صاحب کاری را به خود جلب کنید.
میزان تجربهای که کسب کردهاید را در نظر داشته باشید
خان در رابطه با این مورد میگوید که بهتر است با خود در مورد میزان تجربهای که دارید و میخواهید با توجه به تجربیاتی که کسب کردهاید در شغل مد نظرتان فعالیت کنید صادق باشید؛ برای مثال علاقه دارید که شغل مدیریتی داشته باشید اما باید در نظر بگیرید که آیا تجربه کافی برای انجام آن را دارید؟
به همین دلیل بهتر است که ابتدا به عنوان دستیار در شغل مد نظرتان شروع به کار کرده و تجربه کسب کنید، جنبههای مختلف کار را از دید یک شخص حرفهای ببینید و یاد بگیرید که یک مدیر در شرایط مختلف چه تصمیماتی باید بگیرد. اینها مسائلی هستند که باید با تجربه آموخت و اگر تجربه نداشته باشید به مشکل برخواهید خورد.