شغل ۸ ساعتهی کارمندی که رایجترین و سنتیترین شکل کار کردن بوده است روند رو به افولی را طی میکند و دیگر مثل سابق انتخاب اکثر افراد محسوب نمیشود. در عوض، شکل جدیدی از کار کردن در جامعه مطرح شده است. در این سیستم کاری جدید، فرد بر شرایط کاری خود تسلط بیشتری دارد و با آزادی عمل بالاتری مواجه است؛ چرا که خود مدیریت استعدادها و توانمندیهایش را به عهده میگیرد و شرایط زمانی و مکانی کار را به میل خود انتخاب میکند.
این جهش در شرایط شغلی افراد ناشی از دو عامل است: نخست این که فناوری، امکان برقراری ارتباطات مجازی را فراهم کرده است و عامل دوم ظهور شرکتها و استارتاپهایی است که به این نتیجه رسیدهاند، سبک فریلنسری بازدهی بالاتری نسبت به روش سنتی دارد. در حال حاضر عباراتی مانند "gig economy"، "mobile economy" و "freelance economy" به سبکهای جدید شغلی اشاره دارند و هنوز معادل فارسی خاص و جاافتادهای برای آنها منظور نشده است.
چرا تعداد فریلنسرها روز به روز زیادتر میشود؟
خیلی از شرکتها برای انجام کارهایی نظیر طراحی گرافیک، برنامهنویسی و تهیهی محتوای سایت به فریلنسرها روی آوردهاند و فریلنسرها هم از این روند استقبال کردهاند و اینگونه فرصتها را بستری برای رشد خود میبینند. قبلا یکی از موانع فریلنسر شدن، نگرانی نداشتن یک کار ثابت بود. اما با درخواستهای کاری شرکتهای بزرگتر برای استفاده از نیروی کار فریلنسر، اهمیت این مانع کمرنگتر شد. در واقع، خیلی از فریلنسرها بیشتر از زمانی که یک کارمند ثابت و عادی بودند، مشغول به کار هستند.
آمارها نشان میدهد که افزایش فرصتهای کاری برای فریلنسرها باعث شده است که ۵۴ میلیون نفر در ایالات متحده، این سبک شغلی را انتخاب کنند.
طبق برآوردی که در سال ۲۰۱۵، انجام شد، نزدیک به یک سوم نیروی کار ثابت در ایالت متحده، در بعضی از پروژهها به صورت فریلنسر اعلام آمادگی میکردند. پیشبینی می شود که تا سال ۲۰۲۰، نزدیک به نیمی از موقعیتهای شغلی در ایالات متحده توسط فریلنسرها انجام شود یا پروژه های جانبی به آنها واگذار گردد.
در حال حاضر ۳۳% از جمعیت فریلنسر آمریکا را نسل Y (متولدین بین ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰) تشکیل میدهند و مابقی افراد میانسالی هستند که به مزایای کار کردن برای خود پی بردهاند.
فریلنسرها چگونه سبک و فرآیند کار را تغییر میدهند؟
حالا با مسئلهی مرغ و تخممرغ روبرو هستیم. این که اول کارآفرین (مرغ) وارد عمل شد یا فریلنسر (تخم مرغ)؟ با این حال،هر دوی اینها به نقطهای رسیدند که منجر به تغییرات چشمگیری شد. کارآفرین ها کار ثابت خود را به تدریج کنار گذاشتند و ساعتهای زیادی را برای راهاندازی کسب و کار جدید خود صرف کردند. آنها برای پیشبرد برنامهی کاری خود به دنبال همفکرانی بودند که به حیطهی کاری آنها تمایل نشان دهند.
نکتهای که این میان وجود دارد این است که یک کارآفرین امکان استخدام فرد یا افراد را به عنوان نیروی کار ثابت ندارد؛ چرا که هزینههایی برایش ایجاد می شود که سود حاصل از کارش برابر درآمد دوران کارمندیاش است.
این جاست که فریلنسرها ظهور میکنند و یک سناریوی برد-برد ساخته میشود. این شرایط هم به نفع فریلنسر و هم به نفع شرکت است. فریلنسرها کاملا راضی هستند چرا که مجبور نیستند هیچ گزارش کار روزمرهای را به جایی ارائه بدهند. از طرفی این آزادی عمل را دارند که با هر شرکتی در هر کجای جهان وارد همکاری شوند و ملزم به کار کردن برای یک کارفرمای خاص نباشند.
فریلنسرها از کنترل زمان خود لذت میبرند و آن را تا آخرین مهلت تحویل کار مدیریت میکنند. آنها حتی اگر با تاخیر در دریافت حقوق مواجه شوند باز هم راضی هستند؛ چرا که در اینگونه مواقع، یک همسر یا کمک بیرونی میتواند اوضاع را آرام نگه دارد. در حقیقت، آنها میتوانند برنامهی کاری خود را بسته به شرایط زندگی شخصی خود تنظیم کنند که امتیاز باارزشی است.
در مقابل، کارآفرینها با بهترین نیروهای مستعدی وارد همکاری میشوند که اشتیاق و توانایی لازم برای کار مورد تقاضا را دارند و از پس تامین هزینهی آنها برمیآیند. این نیروی کار لزوما نیازی به دورههای آموزشی ندارد؛ چرا که قبل از آن تجربهی کار در نویسندگی، طراحی یا برنامهنویسی را داشته است. با این حال، ممکن است که گاهی مواقع لازم باشد که موارد کوچکی به فریلنسر گوشزد شود.
در حالت کلی، این شکل از همکاری باعث صرفهجویی در هزینهها میشود و کمک میکند که کارها در سریعترین زمان ممکن انجام شوند.
در بعضی مواقع، فریلنسر خود را در یک موقعیت شغلی بسیار مستعد میبیند؛ به طوری که تصمیم میگیرد در همان کار باقی بماند تا جایگاهش را ارتقا دهد و یک منبع درآمد ثابت برای خود ایجاد کند.
حفظ همکاری با فریلنسرها
برای کارآفرینان، بسیار مهم است که استراتژی حفظ نیروی کار فریلنسر را داشته باشد؛ به خصوص آن دسته از فریلنسرهایی که مانند یک کارمند منظم، به وظیفهی کاری خود عمل میکنند. از این رو کارآفرینها باید نسبت به فریلنسرها متعهدتر عمل کنند و سعی کنند که ارتباط خود با آنها را حفظ نمایند و آنها را مثل یه کارمند ثابت برای خود نگه دارند. بر اساس آمارهایی که پیش از این به آن اشاره شد، فریلنسرها در پیشبرد کارها تقریبا اقتدار مطلق دارند، آنها مثل مشتریان عصر دیجیتال میتوانند نیازها و خواستههای خود را تحمیل کنند. از این رو دانستن ملاحظات آنها توسط کارآفرینها، روی روابط هر دو تاثیر خواهد گذاشت.
برای مثال اغلب فریلنسرها صنف کاری خود را خود را در دستهی خویشفرما قرار میدهند و به این شکل خود را از حق پرداخت مالیاتهای کلان و هزینههای بیمه معاف میکنند. از طرفی آنها نگران پسانداز دوران بازنشستگی خود هستند؛ در حالی که یک کارآفرین مسئولیتی در قبال این هرینهها و نگرانیها ندارد. بنابراین درک موقعیت و جایگاه فریلنسرها یکی از مواردی است که باید به آن پرداخته شود.
البته خود فریلنسرها دست به کار شدهاند و انجمنی به نام Freelancers Union ایجاد کردهاند تا از طریق آن نگرانیها و خواستههای خود را مطرح کنند. هدف این نوع انجمنها، بررسی تاثیر شرایط سیاسی بر اوضاع کاری فریلنسرها و تشویق آنها به همکاری، شبکهسازی و تبادل ایدهها است که در نهایت به بالا رفتن سطح استاندارد این سبک کاری منجر میشود.
از دیدگاه شما، به آیندهی فریلنسرهای ایرانی تا چه حد میتوان امیدوار بود؟ در حال حاضر شغل کارمندی را انتخاب میکنید یا ترجیح میدهید یک فریلنسر باشید؟