در سال ۲۰۰۵ پگان کندی (Pagan Kennedy)، نویسنده و محقق آمریکایی نتیجهی تحقیقات آماری خود بر روی اختراعات و اکتشافات متحولکنندهی تاریخ انسان را در کتابی به نام اینونتولوژی (Inventology) منتشر کرد. بر اساس این تحقیقات ۵۰ درصد از همهی اختراعات ثبتشده تصادفهای خوشایند و مثبت یا به تعبیر کندی «نعمتهای غیرمنتظرهای» هستند که همگی به شکل عجیبی در جهت رفاه و آسایش بیشتر انسان حاصل شدهاند. سؤال اینجاست که آیا میتوان به شکلی کنترل تصادفات خوشایند را در دست گرفت و از آن بهصورت جهتدار به سود انسان بهره برد؟
بر اساس تحقیقات کندی، حتی وقتی واقعا به دنبال ساختن چیزی نو و بدیع نیستیم ممکن است تصادفا محصولی کاملا نوآورانه و ابتکاری خلق کنیم. در حقیقت بزرگترین منبع الهام برای نوآوری، رفع نیازهای مصرفکننده و مخاطب است؛ یعنی جلب رضایت کسانی که از محصول استفاده میکنند، عاملی برای سوق دادن سازنده به سمت نوآوری و ابتکار است. بر اساس آمارهای ارائهشده در کتاب کندی، دوسوم از همهی اختراعات ثبتشده حاصل نوعی هماهنگی و همکاری نامحسوس بین تولیدکننده و مصرفکننده و پیامد قانون عرضه و تقاضا هستند.
کندی میگوید:
وقتی افراد وارد محدودههای ناشناخته و کشف نشده میشوند، به شدت به نیروی خلاقیت و نوآوری خود تکیه میکنند. بعضی از دانشمندان همزمان با پیشروی در مسیر کشفیات خود، از همهی قوانین و قواعد و پیشفرضهای محدودکننده علمی و اجتماعی فاصله میگیرند تا صرفا با تکیه بر خلاقیت لحظهای و فیالبداهه مسیر خود را هموار کنند.
کندی در کتاب خود پیشنهاد میدهد تا در مورد افرادی که موفق به خلق نوآوریهای تصادفی و غیرمنتظره شدهاند، تحقیقات عمیقتری انجام شود ولی ناتوانی در تعریف دقیق المانهای تصادف غیرمنتظره و عدم دسترسی به اطلاعات کامل در مورد سلسله تصادفاتی که منجر به نوآوری میشوند، هرگونه تحقیق در این زمینه را با مشکلات بزرگی روبهرو میکند.
در چند دههی گذشته، یکی از دانشمندان دانشگاه میسوری به نام ساندا اردلز (Sanda Erdelez)، به تحقیق و بررسی واکنش انسان در محدودههای ناشناخته اشتغال دارد. او با مطالعه روی ۱۳۲ نفر داوطلب، متوجه شد که میتوان از دیدگاه نوع تفکر در مواجهه با موقعیتهای غیرمنتظره و ناخواسته، این افراد را به سه گروه غیر خلاق، خلاق موقعیتی و کاملا خلاق تقسیمبندی کرد.
به عقیدهی اردلز، به نظر میرسد یک عامل درونی توانایی ما در ایجاد نوآوری و خلاقیت را کنترل میکند و بخشی از آن به گروهی بستگی دارد که ما در آن قرار میگیریم (یکی از سه گروه فوق). تلاش برای کنترل و جهت دادن به تصادفهای خوشایند و مثبت، تقریبا غیرممکن است ولی کوچکترین شانس برای رسیدن به آن، انگیزهای قدرتمند برای ادامه دادن این مسیر دشوار است.
او میگوید:
حتی اگر پدیدهی تصادفهای خوشایند و مثبت را مورد تحقیق و مطالعهی سازماندهی شده قرار دهیم، با توجه به سختی تعیین المانهای مؤثر، وجود متغیرهای اعجابانگیز و مشکل بودن جمعآوری اطلاعات در مورد آن، این محدوده همیشه سردرگم کننده و مبهم باقی خواهد ماند ... تلاش برای کنترل تصادف و احتمال، یک ماجراجویی دیوانهوار و بلندپروازانه محسوب میشود ولی کوچکترین شانس برای به نتیجه رسیدن آن، به معنای ایجاد تغییرات زیر بنایی و غیرقابلباور اما نه لزوما خوشایند در آیندهی انسان است.
صرفنظر از دیدگاههای موافق و مخالف، تصادف خوشایند و مثبت منبع نیمی از نوآوریهای انسان است و بسیاری از اختراعات و اکتشافات مؤثر و متحولکنندهی تاریخ را میتوان حاصل تصادف خوشایند یا به تعبیری شانس خوب دانست که چند مورد از جالبترین آنها به شرح زیر هستند:
اجاق ماکروویو
اجاق ماکروویو یا مایکروفر یکی از بهترین مثالها برای تصادف خوشایند و مفید است. یک روز پرسی اسپنسر (مخترع مایکروفر) متوجه شد که امواج رادار ماکروویوی که او مسئول کنترل آن بود، باعث ذوب شدن یک شکلات در جیب او شدهاند. اولین خوراکی که توسط مایکروفر تهیه شد، ذرت بوداده (پاپ کورن) بود.
کوکاکولا
بسیاری از غذاها، نوشیدنیها و داروهای که امروز از آنها استفاده میکنیم، نتیجهی تصادف خوشایند و مثبت هستند. ازجمله یکی از مشهورترین نوشیدنیهای کنونی در سراسر دنیا یعنی کوکاکولا. در جریان جنگهای داخلی آمریکا یک داروساز آمریکایی به نام جان پمبرتون که بهعنوان سرهنگ در ارتش کنفدراسیون خدمت میکرد، برای رفع استرس ناشی از جنگ با سادهترین مواد موجود یک تونیک آرامبخش تهیه کرد. این تونیک که در ابتدا بهعنوان داروی مسکن در داروخانههای آمریکا به فروش میرسید، اکنون بانام کوکاکولا به یک نوشیدنی محبوب در سراسر دنیا تبدیل شده است.
تفلون
یک شیمیدان به نام روی پلانکت درحالیکه در آزمایشگاهش مشغول تحقیق در مورد مواد شیمیایی خنککننده بود، بهصورت کاملا تصادفی یک ترکیب شیمیایی کاملا خنثی و نچسب تولید کرد. او بعدا به کاربردهای احتمالی این ترکیب پی برد و با ثبت آن به نام تفلون یک ترکیب شیمیایی مفید و پرکاربرد را در اختیار انسان قرار داد.
پنیسیلین
پنیسیلین مشهورترین کشف تصادفی انسان است این داروی نجاتبخش و انقلابی وقتی کشف شد که سر الکساندر فلمینگ در جستجوی یک داروی مؤثر برای درمان بیماریها بود ولی اگر او بهصورت تصادفی درپوش یکی از ظروف کشت باکتری در آزمایشگاهش را باز نمیگذاشت، هیچوقت نمیتوانست به نتیجه دلخواه برسد.