به طور حتم شما نیز تجربیاتی را در ذهن دارید که مربوط به گذشته بوده و یادآوری آنها باعث ایجاد استرس، ناراحتی و اضطراب در شما میشود. این موضوع فقط مختص عدهی معدودی نبوده و تقریبا تمام انسانها با چنین مواردی روبرو هستند و خاطرات تلخی را در ذهن خود دارند. یافتهی جدید دانشمندان حکایت از این دارد که برخلاف تصورات گذشته، خاطرات تلخ ماندگار نبوده و میتوان این اطلاعات را از ذهن انسان پاک کرده یا تغییر داد.
به بیان بهتر دانشمندان اکنون درک کردهاند که چگونه میتوان یک خاطره را از ذهن انسان حذف یا اضافه کرد و تغییر داد. این موضوع نه تنها در مورد حیوانات، بلکه در مورد انسانها نیز صادق است. یکی از لازمههای اصلی ایجاد تغییر در خاطرات انسان، استفاده از داروهایی است که بنابر اطلاعات ارائه شده هم اکنون نیز در بازار قابل یافت هستند. شاید در سالهای دور امکان حذف و تغییر تجربیاتی که در ذهن انسانها ثبت شده تنها محدود به داستانهای علمی تخیلی بود، اما اخیرا با پیشرفتهای صورت گرفته در حوزهی فناوریهای مرتبط با اسکن سیستم اعصاب، محققان هر چه بیشتر به امکان تغییر حافظهی انسان نزدیک و نزدیکتر شدهاند.
اما اصلیترین سوالی که در این مورد مطرح میشود، چگونگی تغییر یا حذف حافظه از ذهن است؟ برای درک این موضوع باید ابتدا به تشریح فرآیند تشکیل خاطرات و تجربیات ذهنی در حافظه پرداخته و روش ماندگاری این اطلاعات در ذهن خود را مورد بررسی قرار دهیم.
دانشمندان در ابتدا اعتقاد داشتند که خاطرت در ذهن انسان در یک ساختار و مکان مجتمع ثبت میشوند. برای مثال تصور غالب حکایت از وجود یک مرکز بایگانی مبتنی بر سیستم اعصاب در ذهن انسان داشت، حال آنکه مطالعات اخیر دانشمندان نشان از این دارد که هر یک از خاطرات ذهنی ما در ارتباطات موجود در مغز ثبت میشوند.
یافتههای جدید نشان از این دارد که خاطرات در حافظه با ایجاد ارتباطات جدید عصبی شکل میگیرند
یک دادهی جدید به عنوان خاطره زمانی در ذهن ما شکل میگیرد که پروتئینها سلولهای مغزی را در برای برقراری ارتباط جدید تحریک میکنند. در واقع این موضوع باعث ایجاد ارتباطات جدید و خلق لینکهای جدید در مغز میشود.
وقتی که این فرآیند تکمیل شد، کار تمام بوده و خاطرهی مورد نظر در ذهن انسان به ثبت رسیده است. از نظر ما این خاطره همیشه در ذهن ما باقی مانده و همیشه در صورت یادآوری آن، به وضوح تصاویری از آن را در پیش چشم خود خواهیم دید.
اما نکتهای که بسیاری از افراد به آن توجه ندارند، عدم پایداری این خاطرات بلند مدت است. هر بار که شما به سراغ خاطرهای در ذهن خود میروید، فاکتورهای احساسی در مورد این خاطره با انعطاف پذیری بالایی دوباره ملموس شده و با قدرت بیشتری نسبت به دورههای پیش برای فرد قابل لمس میشود.
این موضوع با اصطلاح تجدیدپذیری شناخته میشود و نشان میدهد که چگونه یک خاطره میتواند در طول زمان تغییر یابد. برای مثال در صورتی که خاطرهای از افتادن روی دوچرخه را در ذهن خود داشته باشید، هر بار که این موضوع را یادآوری کنید، آزرده خاطر شده و رابطهی احساسی موجود با این خاطره را بیش از پیش تقویت میکنید، این موضوع باعث بیشتر شدن احساس ترس و ناراحتی در قبال افتادن از دوچرخه شده و بعضا حتی باعث ترس از دوچرخه سواری نیز میشود. یقینا شما نیز با خاطراتی روبرو شدهاید که شاید در چند سال گذشته برایتان هراس انگیز بود، اما پس از گذشت مدتی بسیار خنده دار جلوه میکند.
فرآیند تجدیدپذیری خاطره، یک مرحلهی مهم برای یادآوری یک خاطره است، چراکه طی آن دانشمندان میتوانند به ساختار ذهن انسان پا گذاشته و خاطرهی مورد نظر را حذف کرده یا تغییر دهند.
ریچارد گری این موضوع را با مثال بصورت بسیار شفافی تشریح کرده است:
تحقیقات صورت گرفته نشان از این دارد که خاطرات موجود در حافظهی انسان را میتوان تغییر داد، چراکه خاطرات در ذهن انسان را میتوان همانند یک شیشه خواند که در زمان ایجاد شدن هنوز انعطاف پذیر بوده و میتوان به آنها پیش از سرد شدن سر و شکل داد. این موضوع زمانی که یک خاطره یادآوری میشود نیز صادق است و میتوان با بهرهگیری از انعطاف پذیری خاطره، آن را حذف کرده یا تغییر داد.
بسیاری از مطالعات اخیر نشان از این دارد که جلوگیری از ترشح مادهی شیمیایی نورآدرنالین که در زمان پرواز با هواپیما یا مشاجره و دعوا ترشح میشود، میتواند ثبت شدن خاطرات با احساسات منفی را متوقف کند. از علائم ترشح این ماده در بدن میتوان به تعرق و ضربان قلب بالا اشاره کرد.
برای مثال تحقیقات انجام شده در پایان سال گذشتهی میلادی توسط محققان هلندی ثابت کرده که میتوان با مصرف داروی پروپرانولول ترشح مادهی نورآدرنالین را در زمان دیدن عنکبوت متوقف کرده و از اینرو عنکبوت هراسی را از بین برد.
برای نمایش صحت این ادعا، محققان سه گروه از افرادی را که از عنکبوت هراس داشتند، مورد آزمایش قرار دادند. دو گروه از این افراد ابتدا در معرض تماشای یک رتیل درون یک محفظهی شیشهای قرار گرفته و سپس با استفاده از داروی پروپرانولول یا یک دارونما تغدیه شدند. گروه سوم فقط از پروپرانولول استفاده کردند و رتیلی برای این افراد نمایش داده نشد. هدف از اینکار اثبات این موضوع بود که دارو به تنهایی میتواند در کاهش ترس تاثیرگذار باشد.
در ماههای بعدی، به تمام اعضای همه گروهها بصورت دورهای رتیلی نمایش داده شده و میزان ترس آنها اندازهگیری شد. نتایج به دست آمده پس از یک پروسهی چند ماهه بسیار جالب بود. در میزان ترس گروهی که بصورت دورهای رتیل را دیده و دارونما استفاده کرده بود و همچنین گروهی که پروپانولول استفاده کرده و رتیل را ندیده بود، تفاوتی ایجاد نشد. اما گروهی که از پروپرانولول استفاده کرده و هر از چندگاهی رتیل را از نزدیک میدیدند، پس از گذشت مدتی قادر بودند تا رتیل را لمس کنند. پس از گذشت سه ماه، تمام اعضای این گروه به راحتی رتیل را در دست گرفته و آن را از نزدیک مشاهده میکردند. ترس این گروه حتی پس از یک سال نیز بازنگشت و این موضوع به مثابه فراموش شدن خاطره تلخ ترس از رتیل در میان اعضای این گروه بود.
تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۰۷ نیز نشان داده که پروپرانولول قادر است تا استرس ناشی از یک حادثه تلخ را در میان افراد به مرور زمان کاهش دهد. براساس اطلاعات ارائه شده در تحقیق مورد نظر دو گروه از افراد به ترتیب در معرض مصرف پروپرانولول و دارونما قرار گرفتهاند. هر دو گروه دارای خاطرات تلخی از گذشته بودهاند، اما پس از گذشت مدتی، اعضای گروهی که پروپرانولول استفاده کرده بودند، موفق شدند تا با استرس بسیار کمتری به یادآوری خاطرت تلخ گذشته بپردازند.
لینک دانلود
البته تاکنون تحقیقاتی در مورد فراموش کردن یک خاطره به دلیل موارد اخلاقی انجام نشده است. اما این موضوع در موشها مورد آزمایش قرار گرفته است، بطوریکه دانشمندان موفق شدهاند تجربهی شنیدن یک صدا را که همزمان با وارد شدن شوک الکتریکی بوده، از ذهن موشها حذف کنند.
یکی از نگرانیهایی که در مورد به دست آوردن این توانایی مطرح است، ایجاد خاطراتی ساختگی برای انسانها است که در واقعیت آنها را تجربه نکردهاند. برای مثال تصور کنید افرادی که این قابلیت را در دست دارند میتوانند خاطرهی قتلی را که یک فرد در انجام آن نقشی نداشته، در ذهن وی القا کنند.
لینک دانلود
هدف از انجام این تحقیقات حذف خاطرت تلخ از ذهن تمام انسانها نبوده و بیشتر سعی بر این بوده تا بتوان راهی را یافت که از طریق آن محققان بتوانند افرادی را که دچار افسردگی و اضطراب شدید هستند، نجات دهند.