تا حالا با چند خلبان زن روبهرو شدهاید؟ در فیلمها و کتابها چطور؟ خلبان زنی دیدهاید؟ آیا فکر میکنید زنان میتوانند خلبان شوند؟ یا اصلاً دلشان میخواهد خلبان شوند؟ با کجارو همراه باشید تا با هم جواب این سؤالها را پیدا کنیم.
خلبانی زنان مثل سایر شغلهای چالشبرانگیز که از دید اکثر مردم، مردانه به نظر میرسند، مدتی است که توجه مردم، متقاضیان خلبانی و شرکتهای هواپیمایی را جلب کرده است. سالی پک خبرنگار روزنامهی تلگراف انگلیس در یادداشت زیر که در همین مورد است نگاهی شخصی و بیطرفانه نسبت به این فرصت شغلی برای زنها داشته است. با ما همراه باشید.
در طی پرواز هواپیمایی BA (بریتیش ایرویز) به مقصد فنلاند در ماه دسامبر، دختر چهار سالهام به کابین خلبان دعوت شده بود تا نگاهی به اطراف بیندازد. او که عاشق پرواز است از دکمههای نورانی و اهرمها به هیجان آمده و از اینکه هواپیما مثل ماشین فرمان ندارد، شگفتزده و حتی کمی مشکوک شده بود. من به تازگی از او پرسیدم که آیا دوست دارد وقتی بزرگ شد، خلبان شود، اما او گفت که ترجیح میدهد مهماندار شود و از مسافران مراقبت کند. این تنها دختر من نیست؛ که اینطور فکر میکند، به نظر میرسد که اکثر دخترها هدایت هواپیما را خارج از حیطهی وظایف جنسیتیشان میدانند.
در شش ماهی اولی که کیدزانیا، پارک تفریحی مشاغل کودکان، در لندن آغاز به کار کرد، ۳۲۵۰۰ نفر در آموزشگاه هوانوردی شرکت کردند.۱۰۳۵۲ نفر از این کودکان برای مهمانداری آموزش دیدند که شامل اجرای نمایشی نکات ایمنی و هل دادن چرخ نوشیدنیها در طول راهرو بود و بیش از دو برابر این تعداد یعنی ۲۲۶۴۲ نفر خلبانی را با انجام بازیهای ویدئویی شبیهسازی پرواز امتحان کردند. در این تعداد، عدهی پسران دو برابر دخترها بود (۱۴۷۶۵ نفر در برابر ۷۸۷۷ نفر).
چرا دخترها خلبانی را دوست ندارند؟
در نظرسنجیای که سال گذشته توسط بریتیش ایرویز انجام شد، این نتیجه به دست آمد که در حالی که پسرهای زیادی در کودکی و نوجوانی رویای خلبانی را در سر میپرورانند، حدود دو سوم دخترها گفتند که بیخیال این شغل شدهاند چون فکر میکردند که «شغلی برای مردها» است. وقتی که از آنها پرسیده شده که چرا این فکر را میکنند، از هر پنج دختر یک نفر علت آن را نبود زنان در نقش خلبان در فیلمها و تلویزیون میدانست و اندکی بیش از یک دهم هم گفتند که تا به حال در پروازهایشان خلبان زن ندیده و چیزی از آن نشنیدهاند؛ یک دهم دیگر هم اعلام کردند که بزرگترها به آنها گفتهاند که خلبانی شغل مردهاست.
بریتیش ایرویز با اختلافی کم، بالاترین تعداد خلبانان زن در خطوط هوایی بریتانیا را داراست (۲۴۲ در برابر ۳۷۶۴)؛ شش درصد خلبانهای BA زن هستند، که اندکی از متوسط جهانی پنج درصدی بیشتر است. در مقابل، مردان یک سوم خدمهی کابین هواپیماهای BA را شامل میشوند، شغلی که در آن نشانههای روزافزونی از برابری جنسیتی دیده میشود؛ برای مثال، مهمانداران زن به تازگی پیروزی دو سالهشان در به دست آوردن حق پوشیدن شلوار به جای دامن را جشن گرفتند.
با وجود این تغییرات، جالب است که بسیاری از دختران جایی برای خودشان در هوانوردی نمیبینند، حتی در جهانی مثل کیدزانیا که رویاهایشان را محقق میکند. این صنعت هر از چندگاهی قول میدهد تا بر استخدام زنان بیشتر تمرکز کند: سال گذشته، کارولین مککال، مدیر اجرایی ایزیجت، گفت که تأمینکنندگان بودجه تصمیم گرفتهاند که جذب خلبان زن را تا سال ۲۰۱۷ دو برابر کرده و از شش درصد به ۱۲ درصد ارتقا دهند.
اما این تصمیم به این زودیها جواب نخواهد داد. فارغ از نگاه آماری، من میخواستم ریشهی این موضوع را پیدا کنم که چرا دختر من علاقهای به خلبانی ندارد. او حتی با وجود دیدن جذابیت اتاقک خلبانی هم گفت که یک جا نشستن را دوست ندارد. حرفی که کاملاً درست است. من به او گفتم که متوسط حقوق خلبانان بسیار بیشتر از حقوق مهمانداران است (به گفتهی سایت payscale.com در حالی که یک خلبان تازهکار به طور متوسط ۶۷۰۰۰ دلار حقوق میگیرد، مهمانداران تازه وارد چیزی بیش از یک ششم این مبلغ را دریافت نمیکنند). البته واضح است که باید زمان و هزینهی آموزش خلبانی را در نظر گرفت، اما باز هم من به او گفتم که اگر خلبان بشوی، خانهی بزرگتری خواهی داشت. اینجا بود که توجهش جلب شد: "مهمانداران چقدر کمتر پول میگیرند؟ و وقتی که مهمانداران امنیت همه را تأمین میکنند، این اصلاً عادلانه نیست". من به مدت طولانی آموزش اشاره کردم، اما او توجهی نمیکرد. او دواطلب پرشور دیگری برای کمپین آن مری اسلاتر خواهد بود، کمپینی که در تلاش است تا ارزشی را که جامعه به مراقبت میدهد، ارتقا بخشد. جدای از زمان آموزش، دختر من و اسلاتر درست میگویند؛ امنیت و مراقبت باید اولویت هر کسی باشد و این امر باید در دستمزدها نمود پیدا کند.
آیا این فقط یک بازی است؟
دختر من که از نزدیک با آمار شرکتهای هواپیمایی آشنایی ندارد. پس آیا بیزاریای که وی و سایر دختران نسبت به کنترل کردن هواپیما نشان میدهند، تنها محصول کلیشههای جنسیتی درون این صنعت است که تاریخچهای طولانی در سکسیسم دارد، یا مربوط به زندگی خودشان است؟
تریشا لوثر، یکی از فعالان گروه برابری جنسیتی "اجازه دهید اسباببازیها فقط اسباببازی باشند" ارتباط واضحی بین اوایل کودکی و آرزوهای آینده میبیند. وی میگوید:
کودکان برای پیدا کردن نشانهها دربارهی اینکه چه چیزی برای پسران و دختران مناسب است به اطرافشان نگاه میکنند، متأسفانه اسباببازیها و بازار اسباببازی معمولاً ایدههای کوتهبینانهای دربارهی فرصتهای کودکان به آنها میدهند. طبیعی است که وقتی پسرها با دیدن تصویر هواپیما روی لباسها و خلبانان مرد در اسباببازیهایشان، کتابها و رسانهها بزرگ شوند ، بیشتر از دخترها با خلبانی راحت هستند. دخترها بیشتر به شکل دستیار دیده میشوند – برای مثال به مجموعهی لگوی دوستان فرودگاه هارتلیک دقت کنید، این مجموعه سه عروسک کوچک دارد – مسافری به نام استفانی، مهمانداری به نام ساندرا و خلبانی به اسم دیوید.
لوثر اضافه میکند:
حتی وقتی که الگوهای مؤنث خوب و الهامبخشی وجود دارند، اغلب در اسباببازیها و تجارت نادیده گرفته میشوند – به شخصیت ری در استاروارز نگاه کنید، او خلبان میلنیوم فالکون در فیلم است، اما در اسباببازیها دیده نمیشود. وقتی که کودکان و والدینشان، از روزهای اول پیام بازار را دریافت میکنند که دخترها و پسرها به اسباببازیها و لباسهای متفاوتی احتیاج دارند، عجیب نیست که با این فکر بزرگ میشوند که چیزی به اسم "انتخاب درست" برای دخترها و پسرها وجود دارد.
آینده
مقصر هر چیزی که باشد –که فکر میکنم ترکیبی از صنعت مردسالارانه، ساعتهای کاری نامناسب و اسباببازیهای جنسیتی است – من دوست دارم شاهد تغییر باشم. پس از سالها تبعیض، حالا دیگر مهماندار مرد تعجب کسی را برنمیانگیزد. امیدوارم خیلی قبلتر از آنکه دختر چهارسالهی من به سن آزمون خلبانی برسد، شانس خلبان شدن زنها به بیش از یک بیستم افزایش پیدا کند.