چه اندیشه ی پاکیست در یک تمدن و فرهنگ و آداب و رسومی که از آن تفکر متاثر گشته است اینکه تمام تاریکی شب را به امید حضور روزی روشن و تولد نور چشن بگیریم و تاریکی طولانی شب را اهمیتی نداده و آنرا به زیبایی هر چه تمام تر بگذرانیم همین اندیشه را در تمامی وجودمان درک کنیم که خود دنیایی از دانش و اندیشه را در دل خود برای تمامی انسانیت به ارمغان می آورد. با کجارو همراه باشید تا به شناخت بیشتر شب یلدا یا همان شب چله بپردازیم.
یلدا یا شب چله
یلدا یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز تا طلوع آفتاب در اول ماه دی نخستین روز زمستان گفته میشود.
شب چله، يلدا، ميلاد مهر، خورشيد شکستناپذير، يا هر آنچه آن را بناميد، آخرين شب پاييز و ديرپاترين شب سال است. ساکنان فلات ايران، از چندين هزار سال پيش اين شب را گرامی داشتهاند. درحالیکه در هيچ دورهای از تاريخ کشورمان، هيچ حکومتی اصراری به گرامیداشت اين شب نداشته است، اما همچنان ايرانيان اين شب را پاس میدارند و در زنده نگهداشتن اين آيين میکوشند. تداوم ديرگاه اين جشن، سخن از کهنسالی و قدمت آن دارد.
مردم دوران کهن با طبيعت و تضادهای آن خو داشتند و از آنجا که به دامداری يا کشاورزی مشغول بودند گردونهی زندگی خود را بر چرخهی طبيعت استوار ساختند. چرا که تغيير فصول و بلندی يا کوتاهی شب و روز تأثيری مستقيم بر زندگی آنها داشته است. گرما، نور و بلندی روزها نشانههايی نيک و پسنديده بودند و در مقابل سرما، زمستان و تاريکی شب پديدههايی نه چندان مطلوب.
در زمانهای بسیار قدیم (حتی پیش از زرتشت) آيين مهر در ميان ساکنان فلات ايران رواج داشته است. مهر و ناهيد (ميترا و آناهيتا) بهعنوان دو ايزد نيايش میشدهاند. «مهر»، ايزد فروغ، نگهبان پيمان و پشتيبان پرتو پگاهی است و «ناهيد»، ايزد پاکی، زايش و برکت، فرشتهی آبها و باران. پيروان آيين مهر آخرين شب پاييز را مصادف با تولد خورشيد میدانستهاند، همانگاه که از دل سياهی شبی درازآهنگ و سرد، ايزدمهر در يک غار گود و کمارتفاع از ميان کوههای البرز ظهور میکند و خورشيد گرم و نورافزا را به ارمغان میآورد. برخی به اشتباه مهر را همان خورشيد گرفتند و شب چله را در واقع شب ميلاد خورشيد میدانند. در کتاب «از اسطوره تا تاريخ» به نقل از دکتر مهرداد بهار میخوانيم: «شب يلدا، تولد مهر يا ميترا نيست، بلکه تولد خورشيد است. مهر با خورشيد تفاوتهايی دارد». از نظر تقويم مردم ايران باستان، چله، شب تولد خورشيد است و حال آنکه بر اساس اسطورهها خورشيد و مهر ارتباط نزديکی دارند ولی يکی نيستند.
پس از گرويدن ايرانيان به آيين زرتشت، آداب و رسوم آيين مهر نهتنها فراموش نشد بلکه جزوی از آيين و مراسم زرتشتی بهحساب میآمد. بنا بر روايت ابوريحان بيرونی در کتاب آثارالباقيه، زرتشتيان روز اول دی را خورروز (روز خورشيد) مینامند و جشن اين روز را نودروز مینامند چرا که از شبه یلدا تا نوروز ۹۰ روز در پیش است . همچنين در کتاب قانون مسعودی آمدهاست که اولين روز از دیماه را خرمروز يا خرهروز مینامند. اين روز را منتسب به اهورامزدا میدانستند حتی هنگامی که ساسانيان دين زرتشت را دين رسمی کشور کردند اهميت آيين مهر در زندگی مردم و در نهادهای حکومتی آشکار بود. اين اهميت در نقوش بازماندهی عهد ساسانی بهروشنی نمايان است. در نقش رستم، ناهيد تاج پادشاهی را به شاه اعطا میکند و در طاق بستان ميترا شاهد اعطای فر ايزدی از طرف اهورامزدا به اردشير اول است. بنابر يک سنت ديرينه آيين مهر شاهان ايرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمين میگذاشتند و با جامهای سپيد به صحرا میرفتند و بر فرشی سپيد مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همهی بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان ديگران زندگی میکردند. رئيس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی يکسان بودند.
در آستانه رسیدن به یلدا، خانوادههای ایرانی تب و تابی پیدا میكنند تا به خرید بپردازند. تهیه هندوانه و انار، از ضروریترین این خریدهاست. این خرید نخستین كاری است كه ایرانیان در این شب انجام میدهند. اما پرسش این است كه چرا از میان میوههای گوناگون، ما تنها سراغ این دو میوه میرویم؟ میدانیم كه اهمیت رنگ قرمز در فرهنگ ما، پیشینهای ۵ هزار ساله دارد.
ایرانیان پیش از ماندگاری در فلات كنونی ایران، از جایی آمده اندكه بر پایه «وندیداد»، ۱۰ ماه آن زمستان بود و ۲ ماه دیگر تابستان. در آن سرزمین سرد، فروغ خورشید گرمابخش زندگی بود. از این رو هر آنچه مربوط به خورشید بود، برای ما گرامی بهحساب میآمد. بخشی از آن به رنگ سپیده دم، یعنی رنگ ارغوانی، بازمیگشت. پس اهمیتی كه رنگ قرمز در شب یلدا دارد و رنگ دو میوه انار و هندوانه هم به آن بازمیگردد، از باور به رنگ ارغوانی سپیدهدم بر میخیزد. خرید ایرانیان در شب یلدا، یادكرد از رنگ سپیده دم ایزد مهر، در چندین هزار سال پیش است.
هنگام توسعهی آیین مهر در اروپا، مراسم شب چله به عنوان روز زایش مهر و نور و راستی با شکوه تمام برگزار میشده است و پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و بهخصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود همچنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. تا سال ٣٥٠ میلادی تمام فرقههای مختلف مسیحیت متفقالقول روز ششم ژانویه را روز میلاد مسیح میدانستند.ولیکن نفوذ آیین مهر کلیسای روم را بر آن داشت تا روز تولد عیسی مسیح را مطابق با تولد مهر یا میترا قرار دهد تا از التقاط این دو مناسبت نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگترین جشن آیین مهر را در خود حل کند. با قدرتمند شدن کلیسای رم و پس از گذشت زمان، فرقههای دیگر مسیحیت به این سمت و سو گرویدند. لیکن هنوز کلیسای ارمنی و ارتدوکس شرقی روز ششم ژانویه را روز میلاد مسیح میدانند آنچه از نظر پژوهشگران مسلم است این است که ٢١ یا ٢٥ دسامبر با توجه به اشارههای انجیل به فصل زراعت و اعتدال هوا و همچنین تاریخ دوران اولیهی مسیحیت، روز میلاد عیسی مسیح نیست و نفوذ آیین مهر در رسوم کلیسا نیز غیرقابلانکار است. نخستین مایههای جشن کریسمس وایلانوت میراث و هدیهی ایران کهن به جهانیان است که خود تا به امروز در زندهنگهداشتن آن کوشیدهاست.
ميلاد خورشيد در تمدنهای ديگر
تمدنهای مختلفی شب آخر پاییز را به عنوان روز میلاد خورشید جشن میگرفتند. آداب بسیاری از این جشنها تشابهات زیادی با مراسم شب چلهی ایرانیان دارد و حتی در بعضی موارد نفوذ فرهنگ ایران باستان به عنوان ریشهی پیدایش این آیینها قابل اثبات است.
در حدود ٤٠٠٠ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییدهشدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار میشده است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ١٢ روز، به نشانهی ١٢ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ١٢ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده مینمودند که نشانهی پایان سال و آغاز سال نو بوده است.
در روم باستان مراسمی برای پاسداشت کیوان یا زحل (خداوند زراعت) به مدت هفت روز، از١٧ تا ٢٣ دسامبر، برگزار میشده است همچنین اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بوده است و آن را خورشید شکستناپذیر، ناتالیس انویکتوس، مینامیدند. جشن خداوند زراعت و جشن خورشید شکستناپذیر از آن دسته از جشنها هستند که با نفوذ آیین مهر رواج پیدا کردند . بنا بر رسم ایرانیان، بزرگان رومی در این روز جامهی مردم عادی را بر تن میکردند و بردگان خود را آزاد مینمودند. شاه به میان مردم آمده و شخصی عادی را که از نجیبزادگان نبود بر سریر شاهی مینشاندند. از جنگیدن در این روز خودداری میکردند و روز را با صلح و آشتی به شب میرساند.
آیین مهر توسط بازرگانان آسیای صغیر به یونان و روم باستان رسید و پیروان زیادی در میان اقشار مردم پیدا کرد. در حدود ٧٥ پیکره و بیش از صد نقش مهر یا میترا در شهر رم در ایتالیا یافت شده است. بهخصوص در درجات مختلف ارتش روم که خود را پشتیبان نیکیها و نگهبان درستیها میدانستند، میترا، ایزد پاسبان نور، از جایگاه ویژهای برخوردار بود. نفوذ آیین مهر یا میترا در روم و یونان باستان به اندازهای بوده است که هماکنون ردپای آن در مراسم و آیینهای محلی و مذهبی اروپاییان دیده میشود. بسیاری از سنتهای مخصوص کریسمس میراث روم باستان و در نتیجه آیین مهر است.
دلیل همزمانی شب یلدا و کریسمس
کلمهی نوئل از ریشهی رومی ناتال به معنی تولد است و همانگونه که ذکر شد نام جشن رومیان ناتالیس اینوکتوس بودهاست. همچنین بابانوئل با کلاهی شبیه کلاه موبدان آیین مهر ظاهر میشود (به کلاه و لباس تندیس میترا در آیین مهری که شباهت زیادی به کلاه بابا نوئل دارد در تصویر بالا نگاه کنید ). از همه جالبتر، درخت کاجی است که در مراسم کریسمس تزئین میشود. این درخت کاج و ستارهی روی درخت نیز میراث آیین مهر است. رومیان در این جشنها از درختان همیشه سبز چون کاج استفاده میکردند و سبزی همیشگی آن را نشانهی قدرت و غلبهی میترا بر سرما و زمستان میدانستند. در کندهکاریهای باقیمانده از آیین مهر، درخت سرو یا کاج در کنار مهر و آناهیتا دیده میشود و همچنین در نقوش تزئینی ایرانی به شکل بتهجقه ترسیم میشده است.
همچنین در قسمتهایی از روسیهی جنوبی هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. رقص مخصوص این شب یادآور نحوهی برداشت محصول کشاورزان در این هنگام از سال است. یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند.
علت نامگذاری شب چله
عدد چهل از گذشتههای دور جایگاه ویژهای در فرهنگ ما داشته است. ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش چهل روزه تقسیم کردهاند: «چلهی بزرگ» و «چلهی کوچک». شب آخر آذر از آن جهت چله نامیده شده است که آغاز چلهی بزرگ و آمدن سرمای زمستان را هشدار میدهد. درست چهل روز بعد از شب چله، جشن سده به پایان رسیدن چلهی بزرگ زمستان را ندا میدهد. در چهل روز دوم سرمای زمستان کمتر است و آسیب کمتری میرساند و از آن جهت آن را چلهی کوچک مینامند.
پیروان آیین مهر، بلندتر شدن روزها را از برکت حکمرانی ایزد مهر بر زمین میدانستند و کوتاهتر شدن شبها را نشانهای از غلبهی او بر اهریمن. آنها در شب چله به پایکوبی و جشن و سرور میپرداختند تا شکست اهریمن را جشن بگیرند و گاه تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهی کوههای البرز به انتظار باززاییدهشدن خورشید مینشستند. برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول بودند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند.در ایران به مرور زمان نیایشگاههای مهری که به قدرتمند نمودن نیروی جسم همراه با نیایش پرداخته میشد تبدیل به زورخانه های باستانی ایران شده که به حرکات ورزشی پرداخته و همزمان به مدح مولا علی پرداخته میشود.
ورود واژه یلدا
یلدا واژهای سریانی است به معنی میلاد و تولد. روشن نیست که این لغت سریانی چه زمانی و چگونه وارد زبان پارسی شده است احتمال میرود که بعد از کشتار دستهجمعی مسیحیان اولیه در امپراطوری روم و مهاجرت مسیحیان سریانی پس از این کشتارها به امپراطوری ساسانی، لغت یلدا وارد زبان پارسی شده باشد
بههرروی در ایران امروز شب یلدا و شب چله به عنوان واژگانی مترادف درآمدهاند و کمتر از ارتباط لغوی یلدا با میلاد خورشید، ظهور مهر یا میلاد مسیح سخن میرود.
یلدای امروز
بعد از ورود اسلام به ایران، اهمیت مذهبی گرامی داشت شب چله از بین رفت ولی ایرانیان این سنت کهن را هنوز پاس میدارند.
ارکان سفرهی شب چله هندوانه و انار از ارکان سفرهی اين شب هستند. قرمزی اين دو ميوه يادآور سرخی طلوع خورشيد است و از ميراث آيين مهر. جدا از اين دو ميوهی مخصوص، ايرانيان نقاط مختلف کشور، به شيوههای متفاوتی سفرهی خود را تزئين میکنند.
یلدا در ادبیات کهن
در فرهنگ عامیانهی مردم، شب یلدا و شب چله، شب دوستی است. شب بار عام و کارهای خیریه است. مردم ایران که اکثراً کشاورز یا دامدار بودهاند، آموختهاند تا سرمای زمستان را بهانهای برای دورهم جمعشدن و جشن به پایان رساندن یک سال زراعی بدانند. لیکن در فرهنگ ادبی و رسمی کشورمان، یلدا اغلب چهرهی تاریک و خشن شبی طولانی است. شبی که عشاق به انتظار به سرآمدن آن هستند. طولانی و تاریک بودن یلدا استعارهایست برای فراق جانکاه معشوق، تنهایی و انتظار وصال و گاه گیسوی سیاه و بلند یار.
حافظ
صحبت حکام، ظلمت شب یلدا است
نور ز خورشید خواه بو که برآید
سعدی
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
اوحدی
شب هجرانت ای دلبر، شب یلدا است پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
ستایش ایزد مهر نیز ریشه در همان دوران كهن دارد. این ستایش در ناخودآگاه ایرانی بهجای ماند و در دورههای بعد نیز در آثار بزرگان و برجستگان ایرانی نمود پیدا كرد. دیوان حافظ که همچون شاهنامه فردوسی شناسنامه ما یرانیان محسوب میشود و حافظ یكی از آن بزرگانی است كه بارها در غزلیات خود به این ایزد اشاره میكند. از آنجایی که مهرپرستان پیش از ورود به پرستشگاههای خود، كه به آن «مهرابه» میگفتند، شستوشو میكردند. حافظ به این آیین مهریان اشاره میكند و میگوید «شستوشویی كن و آنگه به خورآباد خرام ». متاسفانه برخی در این بیت «خور آباد» را «خرابات» میخوانند .
در اشعار بسیاری این آیین را که در دل داشته بیان نموده است و در اشعار گرانبهایش مقام خود را گوشه «خور آباد» میداند، نه خرابات و میگوید «مقام اصلی ما گوشه خورآباد است / خداش خیر دهاد آن كه این عمارت كرد»
یا آن جایی كه میسراید « قدم منه به خورآباد جز به شرط ادب / كه ساكنان درش محرمان پادشهند »
و بسیاری بیتهای دیگر چون “بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند/ كه مكدر شود آیینه مهر آیینم “ٔ
ما ایرانیان در درازنای تاریخ خود، با همه رویدادهای تلخی كه پشت سر گذاشتهایم، تلاش كردهایم تا فرهنگ خود را زنده نگهداریم. یكی از نشانههای زنده بودن فرهنگ ما، جشنهایی اند كه هنوز هم برپا میداریم. «جشن یلدا» یكی از ژرف ترین و ارزشمندترین آنهاست و رویدادی است كه نه تنها در ایران، بلكه در جهان نیز اثرگذار بوده است. و آنچه که در ذات مفاهیم این آیین وجود دارد از دیر باز در تمامی تفکر و آیین ما ایرانیان نهفته است .