دکتر مسعود حیدری ملقب به پدر علم اصول و فنون مذاکره با بیش از 49 سال سابقه تدریس دانشگاهی، مشاوره، تحقیق و مدیریت، در تنظیم، مذاکره و انعقاد بیش از 375 قرارداد در زمینه طرحهای تولیدی، صنعتی، نیروگاهی، پالایشگاهی و استراتژیک نقش داشته و به عنوان مشاور ارشد، عضو هیات علمی و مدرس در سازمان مدیریت صنعتی فعالیت میکند. آنچه در ادامه میخوانید، چکیده مباحثی است که با موضوع اصول و فنون مذاکرات بینالمللی توسط ایشان در همایش بینالمللی مدیریت راهبردی کسبوکارِ ماهان مطرح شد.
با رشد و توسعه فعالیت سازمان، دامنه روابط آن نیز روزبهروز گسترش مییابد و ابزار حفظ و تداوم توسعه این ارتباطات، تسلط به فن مذاکره است. دانستن اصول مذاکره، پیروزی ما را در مذاکرات تضمین میکند و سرمایهگذاری بر یادگیری این امر، سرمایهای همیشگی و بهرهای مادامالعمر را برای سازمان به ارمغان میآورد.
یکی از اصلیترین ارکان مذاکره، آگاهی از وجود تفاوتهای میان ما و مذاکرهکنندگانمان است. این تفاوتها میتواند منجر به اختلاف و تنش شود. باید تا حد امکان در جهت برقراری روابط انسانی و اجتناب از تنش تلاش کرد.
در مذاکره باید در نظر بگیریم که در ازای امتیازاتی که میدهیم، چه امتیازاتی را واگذار میکنیم. ما نه در خلاء، بلکه در اتمسفر مذاکره میکنیم و باید در نظر داشت که در اتمسفر مقاومت وجود دارد. علاوه بر منافع خود، باید گوشه چشمی هم به منافع طرف مقابل داشته باشیم. پیش از شروع مذاکره باید مسایلی که قرار است در آن طرح شود را پیشبینی کنیم و در جستوجوی راهحل باشیم. هیچگاه نباید تنها با یک راهحل به مذاکره برویم؛ چرا که خیلی زود به بنبست میرسیم. باید استانداردهای مرتبط با موضوع مذاکره را نیز به خوبی بدانیم. دانستن زبان انگلیسی نیز کار ما را تا حد زیادی پیش خواهد انداخت.
اغلب مذاکرات میان افراد نابرابر در قدرت صورت میگیرد؛ تفاوت در برون و درون، تفاوت در درجه نیاز به نتیجه مذاکره، میزان تحصیلات و تجربه، IQ، تفاوت در جو حاکم بر جلسه مذاکره و ... بنابراین باید این تفاوتها را بررسی کنیم و برای آنها برنامهریزی داشته باشیم. هنر ما این است که جمع جبری این تفاوتها را مثبت کنیم. شاید نتوان IQ را تغییر داد؛ ولی باقی موارد قابل تغییر است. باید حافظه قوی و قدرت شناخت بالا داشته باشیم. هرگز نباید در موضع ضعف و با گامهای لرزان پشت میز مذاکره برویم. علاوه بر این با کسی که به اندازه ما اختیار ندارد، نباید وارد مذاکره شویم.
ما با انسانها مذاکره میکنیم؛ بنابراین باید اخلاق انسانی را رعایت کنیم. لازمه رفتار انسانی این است که هرگز طرف مقابل را مورد حملات شخصی قرار ندهیم، حتی اگر سزاوار آن باشد؛ چون ایجاد نفرت و رنجش میکند و از ما سلب اعتماد میشود. باید در نظر داشت که اکثر اختلافات، ناشی از تفاوت سطح اطلاعات است؛ هرگز نباید اجازه بدهیم که گپ اطلاعاتی ایجاد شود. شنیدن یک دارایی است؛ به هیچ وجه خود را از آن محروم نکنیم. باید گوش کنیم و بعد حرف بزنیم. در نشان دادن عکسالعمل منفی باید تعلل کرد. با پذیرفتن حرف درست طرف مقابل میتوانیم بر او غلبه معنوی پیدا کنیم و در نتیجه سرعت مذاکره را بالا ببریم. در مذاکره بهتر است حتیالامکان به چشم طرف مقابل نگاه کنیم تا هم با او ارتباط مستقیم برقرار کنیم و هم به سرعت به واکنشهای او پی ببریم. هرگاه از روی اطلاعات یا حس ششم احساس کردیم فردی دروغ میگوید، دیگر نباید به چشم او نگاه کنیم؛ فقط باید تا جایی که میتوانیم او را وادار به حرف زدن کنیم تا تناقضگوییاش آشکار شود. هرگز نباید دروغ را به روی طرف مقابل بیاوریم؛ چون وقاحت هم به دروغگویی اضافه شده و کار دشوارتر میشود. هرگز دروغ نگوییم؛ چون دروغ قاتل مذاکره است.
نباید تعهدی بدهیم که انجامش برایمان عملی نیست. زیربنای مذاکره خوب، صداقت و راستگویی است و مرز صداقت پشت میز مذاکره، رازداری است. ادب و متانت باعث میشود که طرف مقابل رفتار مناسبتری را مقابل ما در پیش بگیرد. اگر مسیر مذاکره به ضرر ماست، باید هر چه سریعتر آن را عوض کنیم.
در پایان این که باید مدیریت زمان بدانیم و بتوانیم تشخیص دهیم آیا عقربه زمان در مذاکره به نفع ما حرکت میکند یا به ضررمان. به یاد داشته باشیم که زمان مذاکره محدود و نتیجه آن سرنوشتساز است.