از دانشجویی با دست خالی به یک برند بزرگ زیورآلات در ایران رسیده است و حالا پیشنهادهایی برای افتتاح فروشگاه در کشورهای خارجی دارد.این سرگذشت زنی جوان است که از اینستاگرام شروع کرد و حالا با یک کارگاه ١۵ نفره مالک یک برند شناخته شده زیورآلات در ایران است، اما این تنها یک مورد نیست که میخواهیم به شما معرفی کنیم. حالا چیزی حدود ٢٠ دانشجو در پل کالج تهران یک فروشگاه بزرگ مشترک دارند و پوشاک دستسازشان را آنجا میفروشند.
فروشگاهی که بین «تریپ هنریها» معروف و زبانزد شده است و مورد سوم یک گروه سه نفره از دانشجویان خوش فکر هنری است که لباسهای نوجوانان را با نقاشیهای دلخواه شان تولید میکنند و بسیار هم پرطرفدار شدهاند.
امید شنعه، رئیس بنیاد توسعه و تعاونیهای کارآفرینی تهران میگوید که یک راه میانبر برای افرادی با سرمایه کم و ایدههای خلاقانه وجود دارد تا به سرعت در بازار شناخته شوند و به درآمدزایی برسند و آن تشکیل کارهای گروهی و تقسیم و مدیریت اصولی هزینههاست.
تکخوری نکنید!
به جای اینکه استارت کارتان را تکنفره بزنید و سالهای طولانی برای بازگشت سرمایهتان منتظر بمانید، یک کار مشترک و گروهی شروع کنید. این توصیه بسیاری از کارشناسان بازار کار به افرادی است که سرمایه کمی دارند اما با ایده خلاقانه و مشتریپسند میتوانند بازار خوبی به دست بیاورند.
در جای جای جهان بنگاههای کوچک و بزرگی وجود دارد که با اندک سرمایه و البته به صورت گروهی پایهگذاری شده است. اتفاقی که در ایران کمتر تجربه شده است؛ چرا که میگویند ایرانیها علاقه زیادی به کار گروهی ندارند و همین اخلاق باعث میشود که آنها مشاغلی پرهزینهتر و با راندمان کمتر و ضعیفتر داشته باشند. در حالی که یک کار گروهی میتواند سرعت تولید و کیفیت محصولاتتان را افزایش دهد، خلاقیت و فکرهای خوب منحصر به یک نفر نباشد و با تقسیم هزینههایی مانند اجاره، مالیات و… حتی باعث کاهش هزینههایتان شود. درست است که درآمد هم تقسیم میشود اما اینکه در شروع کار و با دست خالی بیشتر به فکر تقسیم هزینهها باشید، عاقلانهتر است.
در این رابطه امید شنعه، رئیس بنیاد توسعه و تعاونیهای کارآفرینی تهران میگوید: «اگر افراد برای برندینگ میخواهند سرمایهگذاری کنند، بهتر است در بنگاههای بزرگ سرمایهگذاری کنند و اگر میخواهند خودشان دست به کار شوند و برند خودشان را داشته باشند، بهتر است کار گروهی را شروع کنند؛ چرا که از نظر اقتصادی و اصول بازار کار این اتفاق برایشان مقرون به صرفهتر است. » او ادامه میدهد: «راه عاقلانهتر این است که افراد با کارگاههای کوچک با برندهای بزرگ حرف بزنند و آنها را متقاعد کنند که سفارشهای آنها را انجام میدهند ودرصدی سود میگیرند. این کار باعث میشود که برندهایی با سرمایه بالا، مواد اولیه این کارگاهها را تأمین کنند و هزینه تبلیغات، فروش و بازاریابی آنها را به عهده بگیرند و افراد با کارگاههای کوچک سریعتر و ارزانتر به درآمدزایی برسند.»
یک فروشگاه اشتراکی با مالکان دانشجو
یک فروشگاه بزرگ نزدیک دانشگاهشان در پل کالج دارند. فروشگاهی پر از کیف و کفشهای دست دوز با چرم، نمد، قطعات گلیم و پارچههای شاد و رنگارنگ. لباسهایی که روی آنها اشعار فارسی خطاطی شده است. زیورآلاتی با نقشهای ایران باستان و…. اینجا فروشگاه تعدادی از دانشجویان یک دانشگاه هنر غیرانتفاعی است. خودشان میگویند فکر کردند که اگر بخواهند با فروش کارهای تک و جزیی به یک مغازه برسند، سالیانسال باید کار کنند و چه بسا میانه کار خسته شوند و به پشت میزنشینی روی آورند! میگویند تصمیم گرفتیم همگی -که تعدادشان ٢٠ نفر میشود- پول روی هم بگذاریم و یک مغازه اجاره کنیم. حالا آنها کارهای تولیدیشان را در مغازه میآورند و میفروشند. هزینههای جاری مغازه را مساوی تقسیم میکنند و سود حاصل از فروش را براساس کارهایی که یک فرد تولید کرده است، میپردازند. خودشان میگویند دوسال صبر کردهاند تا به سوددهی رسیدهاند، اما حالا از نتیجه کار ناراضی نیستند.
میگویند مشتریهای جوان و با تیپهای خاص هنری دارند و چون آنها میتوانند همه کالاهای مورد نیاز برای ظاهرشان را اینجا به صورت یکجا پیدا کنند، فروشگاهشان به سرعت دیده شده است.
لباس با نقاشی سفارشی مخصوص نوجوانان!
آنها یک گروه کوچک هستند که توانستهاند با یک فروشگاه اینستاگرامی مشتریان زیادی برای خود دست و پا کنند. ایده آنها بسیار ساده و خلاصه است. میگویند که بیشتر لباسهایی که آماده میخریم طرح و نقاشیهایش از پیش آماده شده است و در بازار ایران امکان کمی وجود دارد تا مشتری نقاشی دلخواهش را روی لباسش سفارش بدهد. کار آنها نقاشیهای سفارشی روی لباس است. خودشان میگویند بیشتر مشتریانشان تینیجرها هستند. آنها خیلی علاقه دارند که لباسهایی با طرحهای متفاوت داشته باشند تا جلب توجه کنند. بعضیهایشان روی تیشرتشان اسامیشان را به صورت فارسی طراحی میکنند و سفارش میدهند، بعضیها میخواهند روی کفششان طراحی و نقاشی کنند و بعضی دیگر روی شلوارشان تصویری از شخصیتهای مورد علاقهشان یا جمله و نمادی از آنها را سفارش میدهند.
نرگس رحیمی میگوید: «لباس با طرح سفارشی معمولا در بازار ایران تنها برای مشتریان پولدار با خیاطهای مخصوص است. ما تلاش کردیم این تجربه را برای همه مشتریانمان ایجاد کنیم و به همین دلیل طرحهای سفارشیمان که قیمت نسبتا مناسبی دارند با استقبال مشتریان اینستاگرامیمان مواجه شد.»
آنها ٣ نفر هستند و با یک وام ۵میلیون تومانی و خرید لوازم و رنگهای قابل شستوشوی نقاشی کارشان را در خانهشان شروع کردهاند. سفارشهای هفتگی را بین خودشان تقسیم میکنند و هرکس کار را در خانه خودش انجام میدهد و برای مشتریان با پیک ارسال میکند.
این دانشجویان هنر میگویند که به فروشگاه اینستاگرامیشان بسنده نکردهاند و اطلاعیههایی برای معرفی کارشان به فروشگاههای پوشاک دادهاند و از آنها هم سفارش میگیرند.
از بیپولی دوران دانشجویی تا برند بزرگ زیورآلات
طرحهای ظریف میناکاری ایرانی روی زیورآلات. این خلاصه کاری است که استارتش را یک دانشجوی هنر به نام راضیه حبیبی زد و به سرعت توانست فالوورهای زیادی در اینستاگرام جذب کند. کار خلاقانه یک دانشجوی شمالی و البته زیورآلات چشمنواز او آنقدر پرمشتری شد که دیگر نتوانست جوابگوی آن همه تقاضا باشد و به ناچار تعدادی از همکلاسیهایش را به کمک طلبید. آنها حالا یک برند معروف زیورآلات دارند و چند شعبه فروشگاه در تهران و شهرستان و حتی پیشنهادهایی برای ایجاد فروشگاه در کشورهای خارجی داشتهاند. کارگاه ١۵ نفره آنها توانسته است یک شغل پردرآمد برای این همکلاسیها که حالا فارغ التحصیل شدهاند، ایجاد کند.
او درباره اینکه چگونه استارت این کار را زده است میگوید: «دوران دانشجویی سختی داشتم زیرا وضع مالیام چندان مطلوب نبود و گاهی شرایط سخت باعث میشود تا یک کار متفاوت به وجود بیاید.»
حبیبی ادامه میدهد: «سال آخر دانشگاه بودم که به این فکر افتادم که میناکاری را روی زیورآلات بیاورم. ایدهای که تا قبل از این اجرا نشده بود و بیشتر طراحیها و نقاشیهای روی زیورآلات معمولا با لاک و گواش بود که پس از مدتی محو میشد. این در حالی است که مینا هم بادوامتر و زیباتر بود و هم اینکه مشتری با خرید زیورآلات درواقع صاحب یک اثر هنری اصیل در اندازه مینیاتوری میشد.»
این کارآفرین توضیح میدهد: «این ایده خلاقانه توانست جای خود را در میان مخاطبانش پیدا کند و من به جای کارهای تکی تصمیم گرفتم کارگاهی راهاندازی کنم و ١۵ نفر در آن مشغول به کار شویم؛ میتوانم بگویم فکر من سرمایهام بود.»
او میگوید: «البته در ابتدا چنین ایدهای نداشتم و در بازارچههای سنتی ورود پیدا کردم تا نیاز خود را برطرف کنم؛ اما پس از مدتی این فکر به ذهنم رسید چرا خودم تولید نکنم؟ به هر طریقی که بود با وام ٢ میلیون تومانی کورهای را خریداری کردم تا ایدهام را به حقیقت تبدیل کنم؛ چرا که کاری متفاوت در نظر داشتم و خوشبختانه مورد استقبال هم قرار گرفت.»
حبیبی در ادامه با تأکید بر اینکه بیشتر کسانی که در کارگاهش کار میکنند از اهالی هنر هستند و ابتدا این افراد مورد آموزش قرار گرفتهاند و پس از آن با نظارت مستقیم فعالیت میکنند، میگوید: «معمولا افرادی که در کارگاه کار میکنند از فارغالتحصیلان رشتههای هنر هستند. البته در اینجا امتیازی هم برای افراد مشغول در کارگاه قایل شدیم؛ اینکه در صورت عدم توانایی حضور در کارگاه، کار خود را در خانه انجام دهند و یک روز برای تحویل کار حضور داشته باشند.»
اما حالا فروش این برندی که توانسته جای خود را در میان مشتریان پیدا کند، به چه شکل است؟
صاحب این برند معروف زیورآلات میگوید: «نمیتوان درآمد معینی را برای ما در نظر گرفت؛ چرا که یک ماه فروش خوبی داریم و در ماه دیگر نه؛ به عنوان مثال فروش ما در ماههای محرم، صفر و رمضان از نصف کمتر میشود و به ٧٠میلیون تومان میرسد در صورتی که در ماههای پرفروش چیزی بین ١۵٠میلیون تومان تا ٢٠٠ میلیون تومان فروش داریم که میتواند جبران ماههای کمفروشمان را کند زیرا ماههایی هست که ما ٣٠میلیون تومان بیشتر فروش نداریم و من ماهیانه باید ٣٠میلیون تومان دستمزد پرداخت کنم.»
منبع: اقتصاد آنلاین