افراد موفق در حوزهی کسب و کار، نسبت به افراد دیگر، نگرشی متفاوت نسبت به شکست دارند. آنها در تمام مراحل کاری خود را برای شکستها آماده کرده و تلاش میکنند از این اتفاقات، پلی به سمت پیروزیهای بعدی بسازند. تغییر نگرش نسبت به شکست، مهارت خاصی نیست و تنها نیاز به پاک کردن فرضیات گذشته و تلاش برای ایجاد نوع برخورد جدید دارد.
نکتهی دیگر در این مورد، پذیرش این حقیقت است که ما روی تمامی اتفاقات زندگی کنترل نداریم. این عبارت بدان معنا است که همیشه باید منتظر رخدادی باشیم که کنترلش از دست ما خارج است. افراد موفق برای کسب این نوع طرز تفکر، عموما مثبتاندیشی را در خود تقویت میکنند. البته مثبتاندیشی صرف، ضررهایی هم دارد. اگر با همهی اتفاقات با دید مثبت برخورد کنیم، وقتی تعداد مشکلات زیاد شود دچار شک و تردید اساسی میشویم. راه حل اساسی برای مواجهه با اتفاقات این است که پیروزیها و شکستها را به عنوان متر و معیار زندگی در نظر نگیریم.یکی از مراحل ایجاد نگرش مثبت نسبت به شکست این است که بدترین اتفاق پس از آن را متصور شویم. اگر در مواقع مواجهه با شکست از خودتان بپرسید که بدترین حالت این اتفاق چیست، میتوانید برای پیامدهای بعدی آماده باشید. به طور حتم پیامدهای تمام شکستهای کاری و شخصی، اهمیت و ابعادی کوچکتر از خود زندگی دارند. به بیان دیگر شما در جواب پرسش بالا همیشه این جواب را از خودتان میشنوید که پس از این شکست هم هنوز میتوان با قدرت در مسیر قدم گذاشت.
به هر حال شکست هم بخشی از زندگی کاری و شخصی است. در مواجهه با آن علاوه بر موارد گفته شده، میتوان مراحلی را در ذهن داشت که با تکیه بر آنها، کنار آمدن با حقیقت جدید آسانتر خواهد بود. مرحلهی اول که البته باید پیش از هر اقدامی صورت گیرد، این است که انتظارات بیش از حدی از کارها و پروژهها نداشته باشید. به بیان دیگر وقتی از یک پروژه انتظارات بالایی داشته باشید، هر اتفاقی کمتر از آن انتظار، شکست خواهد بود و موجب ناامیدی میشود. از طرفی، این تصور شکست باعث میشود که موفقیتهای جزئی که در مسیر کسب شده را نبینیم.
شکست و پیروزی را به عنوان متر و معیار زندگی در نظر نگیرید
برای درک بهتر توصیهی بالا، تصور کنید که خبر شکست یک پروژهی کاری به گوش شما رسیده باشد. در این مواقع ذهن ما که برخی اوقات برخوردی غیرمنطقی با اتفاقات دارد، تنها به بخش منفی نگاه میکند و این صدا را در ذهن میشنویم که زمان و پول زیادی را هدر دادهایم. در این موقعیت اگر به بخش مثبتاندیش ذهن رجوع کنیم، میتوانیم راه را ادامه دهیم. علاوه بر آن، با تکیه بر این بخش مثبتاندیش میتوانیم احساسات را از ذهنمان خارج کنیم. واقعیت این است که با خارج کردن احساسات، حتی میتوان موقعیت احتمالی شکست را به پیروزی تبدیل کرد.
در نهایت به این نکته توجه داشته باشید که هیچ فرد کاملا موفقی در دنیا وجود ندارد. تمامی اسطورهها و پیشگامان دنیای تجارت، همیشه در زندگی با شکست مواجه شدهاند. نکتهای که آنها را در ادامهی راه موفق کرده، استفادهی بهینه از موقعیت پیش آمده در جهت کسب موفقیتهای بیشتر بوده است.