آیا شما هم در یک محیط کار بیمار مشغول به کارید؟ زمانی فرامیرسد که ما باید محیط اطرافمان و افرادی را که در کنار آنها کار میکنیم، دوباره مورد ارزیابی قرار دهیم و ببینیم آیا آنها مسیر شغلی و حتی مهمتر از آن، سلامتی ما را تهدید نمیکنند؟
اگر به هر دلیلی ناچارید کار فعلیتان را ادامه بدهید باید بدانید که حفظ سلامت محیط کار مستقیماً روی دوش تمام کارمندان است. مهم نیست که در چه رتبه و جایگاهی قرار دارید، همه باید مراقب یکدیگر باشید چراکه همیشه یکی دو سیب خراب هم میتوانند کل جعبهی میوه را فاسد کنند.
ری ویلیامز در کتاب خود به نام «چشمان تیزبین: چگونه رهبران باتدبیر محیط کار آشفتهی خود را دگرگون میکنند»، ویژگیهای یک محیط کار بیمار و نقشی که رهبران بیصلاحیت در ایجاد آن دارند را توصیف میکند. طبق تحقیقات روانشناسی او، محیطهای کار بیمار خودشان را در هفت مشخصه نشان میدهند:
همهی سیاستها، تنبیهی هستند نه تشویقی
مدیریت فقط روی اشتباهات کارمندان و اصلاح این اشتباهات تمرکز کرده است و بهندرت بازخورد خوبی به اعمال صحیح نشان میدهد. شاید گاهی بهترین مجریان کمی مورد تشویق قرار بگیرند، ولی اغلب اوقات بازخواست و تذکر حرف اول را میزند.
بروکراسی فراگیر
برای انجام کوچکترین کارها هم باید سطوح بالایی از بروکراسی، پروسههای اداری و مدیریت کنترلگر را تحمل کرد.
هدفگذاری بیشازحد بر سودآوری
شرکت بدون توجه به ضروریات دیگر کارمندان، همهی تمرکز خود را بر سودآوری، تولید بیشتر و کاهش هزینهها میگذارد.
قوانین تحکمآمیز
مدیریت با تحکم و اعمال قدرت با کارمندان برخورد میکند، یا وقتی اختلافات کارمندان به خشونت کشیده میشود، واکنشی نشان نمیدهد.
مدیریت کارمندان را بیشتر به چشم هزینه میبیند نه دارایی و به خوشحالی یا رفاه آنها هیچ توجهی ندارد. رهبران تمایلی به درک و همدلی با کارمندان ندارند. درنتیجه شما شاهد کارمندانی مضطرب، بیانگیزه، خسته و حتی غایب از کار خواهید بود.
فقدان ارتباطات
رقابت داخلی
کارمندان مجبورند با یکدیگر رقابت کنند. این رقابت توسط یک سیستم ارزیابی عملکرد کنترل میشود که بر اجراهای فردی تأکید دارد نه بازدهی تیمی.
عدم توجه به تعادل کار و زندگی
زندگی شخصی و خانوادگی افراد قربانی کار میشود. معمولاً کار زیاد و بیش از ۵۰ ساعت در هفته در این شرکتها انجام میشود. کارمندان نمیتوانند برای آخر هفتهی خود برنامهای داشته باشند و باید ۲۴ ساعت هر ۷ روز هفته، بهمنظور ارتباطات کاری در دسترس باشند. برای کسی اهمیت ندارد که به دیگران یا حتی به جامعه خدمتی کند، ارزشآفرینی کنند یا فکر کنند که میخواهند جهان را به مکان بهتری تبدیل کنند.
چگونه میتوان این روند را متوقف کرد؟
برای شروع خوب است که همهی کارمندان وضعیت فعلی شرکت را زیر نظر بگیرند و سعی کنند بیشترین تلاش خود را برای از بین بردن شرایط ناخوشایند فعلی بهکارگیرند.
اگر این وضعیت همچنان ادامه داشت، چند استراتژی برای بهبود جو حاکم بر شرکت وجود دارد:
- شرکت باید فرهنگ و عملکرد کارمندان را موردبررسی قرار دهد، بهطوریکه نتایج این تحقیق نشان دهد آیا شیوهی مدیریت و رهبری باعث به وجود آمدن این مشکلات شده است؟ اگر پاسخ مثبت است، بخش نیروی انسانی (HR) شرکت باید وارد عمل شود و نقش خود را در حفظ سلامت سازمان اجرا کند.
- مدیران منابع انسانی باید مصاحبههای مؤثری را در نظر بگیرند تا افراد کارآمد را شناسایی کرده و مانع از این شوند که آنها شرکت را ترک کنند.
- برای خنثی کردن رفتارهای اشتباه کارمندان، ارزشهایی مثل احترام به دیگران، کار تیمی و سیستمهای تشویقی را در برنامهی اجرایی شرکت بگنجانید و اثر آنها را بسنجید.
- روی آموزش و تعلیم مدیران و کارمندان سرمایهگذاری کنید.
- اگر با همکاری مواجه هستید که میدانید احتمالاً پس از گفتگو با شما شایعهسازی میکند، بهتر است قبل از اینکه با او وارد بحث شوید شخص ثالثی را با خود همراه کنید که گواه شما باشد و شما را از آسیبهای بعدی برهاند.
- همهی کارمندان باید از ارزش قوانین و مقررات آگاه باشند. دقیقاً مشخص کنید چه رفتارهایی قابلقبول هستند و چه رفتارهایی غیرقابل پذیرشاند، سپس ارتباطات درونسازمانی را بر اساس این قوانین شکل دهید.
- با ترویج یک فرهنگ سالم و ارزشهای شایسته، از گسترش ناهنجاریهایی مثل بدگویی و غیبت، پرخاش و خشونت، خرابکاری، بیاعتمادی و بیاحترامی جلوگیری کنید. هرچه کارمندان بیشتری به این تغییرات علاقهمند باشند، بهتر میتوانید مشکلات را بهصورت ریشهای رفع کنید.