بگذارید اول مشخص کنیم شغل جانبی چیست. منظور از شغل جانبی لزوماً یک کسبوکار کامل و تمامعیار نیست. شغل جانبی هر کاری است که یک درآمد ثانویه به شما بدهد. صرفنظر از اینکه این شغل چقدر در زندگی مالیتان تغییر به وجود آورد؛ کمک میکند استرس شما کاهش پیدا کند، به شما احساس آزادی بیشتری میدهد و شما را شادتر میکند. فرقی نمیکند چهکاری را انتخاب کنید، هر فعالیتی اگر درست به آن پرداخته شود، میتواند شغل جانبی خوبی باشد. ولی برخی فعالیتها عمر کوتاهتر و بازده سریعتری دارند.
مثلاً شما میتوانید وبسایت خود را راه بیندازید. میتوانید از مهارتهای حرفهای خود استفاده کنید و نوآوری جدیدی در وبسایت خود ارائه دهید. وبلاگها ،تجارت الکترونیک، انجمنهای مجازی، کتابهای الکترونیکی و صدها روش دیگر وجود دارند که میتوانید با استفاده از آنها درآمدزایی کنید. درست است که این گزینهها حرکت آرامی دارند، ولی همهی جریانات بزرگ دنیا از قدمهای کوچک آغاز میشوند. بنابراین اگر میخواهید ارزشی تولید کنید، باید اولین گام را بردارید؛ چراکه شروع هر کاری مهمترین قسمت آن است.
زمانی که تصمیم گرفتید چهکاری را میخواهید بهعنوان شغل جانبی خود شروع کنید، باید مراقب باشید این کار جانبی به حرفه و درآمد فعلی شما فشاری وارد نکند. اگر منبع اصلی درآمدتان را از دست بدهید، وضع از این هم بدتر میشود. پس اول اطمینان پیدا کنید که شغل جانبیتان به قرارداد، مقررات و شرایط کار فعلی شما هیچ خدشهای وارد نمیکند. در مرحلهی بعد، دلایلی که باعث میشوند عاشق شغل جانبی خود باشید، به شرح زیر هستند:
به شما فرصتی برای بروز اشتیاق و علایقتان میدهد
گر چه این شرط لازم برای انتخاب شغل جانبی شما نیست، ولی بهتر است کاری را انتخاب کنید که به آن مشتاقید. چرا؟ چون شما روی علایق خود سختتر و باانگیزهتر کار میکنید و شغل دوم فرصتی برای شما است که شور و اشتیاق خود را به عرصهی عمل برسانید. شما کمتر حس میکنید که مشغول کار هستید و تمایلتان به پیشرفت بیشتر خواهد بود. مثلاً آقای الف، یک کارمند اداری است که به شکار هم علاقه دارد. او شغل دوم خود را تشکیل یک جامعهی مجازی قرار داده است که در آن بازی و مسابقهی حیوانات شکارشده برگزار میشود. جامعهای که او درگیر آن است، بزرگ نیست و درآمد زیادی هم برای او نمیآورد. ولی او محصولات جالبی از تولیدکنندگان مرتبطی دریافت میکند که از او میخواهند دربارهی محصولاتشان یادداشتی در وبسایت خود بنویسد. او تعامل با فالوئرهای خود را دوست دارد و از دریافتیهای جالب خود برای گسترش کسبوکارش استفاده میکند. از هر زاویهای که نگاه کنید، این کار برای او پیروزی و برد است.
باعث میشود از کار اصلی خود بیشتر لذت ببرید
یکی از بهترین قسمتهای شغل جانبی، درآمد مستقلی است که بابت آن نصیب شما میشود. ممکن است فکر کنید وقتی درآمد دومی وارد زندگیتان میشود، انگیزه یا تعهد خود را برای شغل اصلی تا حدودی از دست میدهید، چون به پول کمتری نیاز دارید. ولی اتفاقی که میافتد دقیقاً برعکس این تصور است. شما متوجه میشوید که صبحها سرحالتر سرکار میروید، حس میکنید فضای کاری شما بازتر شده است، معاشرتهای شما در محل کار بیشتر میشود و نسبت به پروژههایتان احساس فشار کمتری میکنید. چرا؟ به این دلیل که حالا کار اصلیتان برایتان آنقدر اجباری به نظر نمیرسد که قبلاً بود.
به شما احساس آزادی میدهد
بسیاری از افراد وقتی در شغل جانبی خود پیشرفت کردند، شغل اصلی خود را رها میکنند و کسبوکار کوچک خود را با محوریت شغل دوم آغاز میکنند. ولی اگر شما از شغل دوم خود درآمد رضایت بخشی دارید، چرا باید شغل روزانهی خود را رها کنید؟ میتوانید بدون رها کردن شغل قبلی، فقط حجم کارهای آن را کم کنید و بیشتر وقت خود را به توسعهی کار موردعلاقهی خود اختصاص دهید. با این روش ریسک ضربههای مالی را برای خودتان و خانواده پایین میآورید. درهرصورت اینجا شما آزادی عمل و حق انتخاب بیشتری دارید که به شما آسایش خاطر میدهد.
خلاقیت شما را افزایش میدهد
وقتی شما برای شخص دیگری کار میکنید، گاهی حس میکنید خالی شدهاید یا توانتان به پایان رسیده است. وقتی به خانه میروید، تنها چیزی که میخواهید این است که خود را رها کنید و از این فشار تخلیه شوید. روی مبل مینشینید و بیهیچ هدف خاصی به تلویزیون خیره میشوید. بعد از مدتی متوجه میشوید که ماهها گذشته است و شما هیچ کار جالب و جدیدی انجام ندادهاید. ولی اگر هنگامیکه از کار به خانه برمیگردید، به شغل جانبی خود فکر کنید، مخصوصاً اگر کاری باشد که شور و اشتیاقتان را برمیانگیزد، احساس میکنید انرژیتان دوباره اوج گرفته است. خستگی و هر محدودیتی را کنار میزنید تا خودتان را به کاری برسانید که در آن استعدادها و هیجانات خود را به مرحلهی اجرا میگذارید. سعی میکنید مدام کارهای جدی را امتحان کنید و خلاقیت شما شکوفا میشود.
باعث میشود افراد جدید را ملاقات کنید و به اجتماعات جدید بپیوندید
وقتی فقط یک کار روزانه و رسمی دارید، در رویدادهای اجتماعی کسبوکار شرکت میکنید و البته در جلسات کاری هم حضور دارید. ولی همهی افرادی که با آنها برخورد دارید خصوصیات مشابهی دارند، همیشه باهم دربارهی مسائل یکسانی حرف میزنید و کارهای مشابهی را انجام میدهید. ولی وقتی شغلی جانبی دارید، بهواسطهی آن به دهها فرد جدید معرفی میشوید و انجمنهای غیر رسمی مختلفی را شناسایی میکنید که به این کار جدید مرتبط هستند. این شبکهی ارتباطات فشار کمتری به شما وارد میکند، شما در مورد همهی مسائل روزمره با افراد حرف میزنید و متوجه میشوید چقدر حس و حال متفاوتی با جلسات کار روزانهی شما دارد.
شادتر خواهید بود
برای اغلب مردم، مسائل مالی مهمترین عامل استرسزا محسوب میشوند. ولی پولی که از شغل جانبی به دست میآورید، لذت متفاوتی به شما میدهد. شما آزادی بیشتری برای خرج کردن این درآمد فرعی دارید. حتی اگر درآمد اندکی باشد، بازهم پولی است که روی آن برنامهریزی خاصی نکردهاید. میتوانید با خیالی راحت بیرون بروید و برای عزیزانتان خرید کنید یا تفریحی را انتخاب کنید که مدتها به آن فکر میکردید. ازآنجاکه حقوق و دستمزد شغل اصلی برای مخارج ضروری و پرداختهای اجباری صرف میشود، میتوانید به این درآمد کوچک بهعنوان روزنهای نگاه کنید که از طریق آن میتوانید به خواستههای شخصی خود برسید. این کار استرس شما را کاهش میدهد، احساسات شما را برمیانگیزد و شما را شادتر میکند.
خیلی از مردم میگویند ایدههای زیادی برای یک شغل جانبی کوچک دارند و فقط فعلاً آماده نیستند که ایدههایشان را عملی کنند. اگر یک سال بعد این افراد را ببینید، آنها هنوز هم منتظر شرایط مناسب هستند. نکتهی تأسفبرانگیز آنجا است که اگر یک سال پیش آستین بالا زده بودند، حالا جایی بودند که خیالش را در ذهن میپرورانند. اگر منتظر باشید زمین و زمان دستبهدست هم بدهند و یک شرایط فوقالعاده برای شروع کار شما فراهم کنند، هیچوقت این اتفاق نمیافتد. همین حالا زمان شروع است!
حرف آخر