بخشی از تبدیل شدن به یک کارآفرین این است که یاد بگیرید چگونه با موانع جدیدی که سر راهتان ظاهر میشوند برخورد کنید. احتمالا شما هم مانند هر فرد دیگری به دنبال کمک گرفتن از دیگران هستید و با خواندن داستان کارآفرینان دیگر و نحوهی غلبهشان بر مشکلات به خودتان انگیزه میدهید. شما مسیر غیر معمول و سختی برای رسیدن به موفقیت انتخاب کردهاید و باید برای تکمیل فرآیند یادگیری خودتان بهطور پیوسته مطالعه کنید، به پادکستهای آموزشی گوش دهید و ویدئوهای آموزشی را که در سایتهای مختلفی مانند یوتیوب قرار دارند مشاهده کنید. هیچکدام از واحدهای دانشگاهی نمیتوانند شرایط سخت راهاندازی اولین استارتاپ را برای شما بازسازی کنند. تئوریهایی که یاد گرفتهاید نقش کوچکی در موفقیت در این راه ایفا میکند به همین دلیل تنها نکتهای که دانستنش به شما در این زمینه کمک خواهد کرد، این است که بدانید در این مسیر تنها نیستید.
بسیاری از افراد به تازگی وارد جادهی پرپیچ و خم کارآفرینی شدهاند و بسیاری دیگر بهاندازهای در این کار حرفهای شدهاند که بهعنوان مربی، دیگران را در این مسیر راهنمایی میکنند. معمولا تصور میشود که پول تنها دلیل کارآفرین شدن است؛ اما افرادی که قدم در این مسیر میگذارند هدفها و انگیزههای دیگری نیز دارند. حتی ثروتمندترین و موفقترین کارآفرینان و افرادی که با بهترین روش ممکن به کسبوکار خودشان مشغول هستند از شنیدن ایدههای جدید هیجانزده میشوند و سعی میکنند با همفکری در آن، خودشان را درگیر فشارهای ناشی از این کار کنند.
همهی افرادی که فعالیتهای کارآفرینی انجام میدهند با مشکلات بزرگی در این راه روبهرو هستند. شاید با توجه به موضوع و موقعیت هر استارتاپ این مشکلات باهم تفاوت داشته باشند؛ اما ریشهی آنها یکی است. زمانی که صحبت از کارآفرینی به میان میآید، همهی کارآفرینان با ۴ مشکل اساسی روبهرو هستند.
۱- تمرکز کردن بر موضوعاتی که در آنها حرفهای هستید و واگذار کردن کارهایی که بلد نیستید
این چالش همیشه وجود دارد و مطمئنا در آینده نیز وجود خواهد داشت. واگذار کردن بخشی از کار یعنی اینکه شما باید به دیگران اعتماد کنید و بخشی از وظایف خود را به آنها بسپارید. این یعنی شما به عنوان یک بنیانگذار باید بخشی از کنترل امور را به شخص دیگری بدهید. به یاد داشته باشید که شما نمیتوانید همهی کارها را خودتان به تنهایی انجام دهید. بلکه باید بخشی از مسئولیتها را به دیگران بسپارید تا کارها سریعتر انجام شوند.
کوئین کروز کارآفرینی را از ۲۰ سالگی آغاز کرد. او اینترنت وایفای دوستانش را قرض میگرفت تاکسبوکار بازاریابی آنلاین خودش را راهاندازی کند. او نهایتا به جایی رسید که توانست شرکت تولیدی خودش را به مبلغ بیش از ۱۰۰۰ میلیون دلار بفروشد. او گفته است: «یکی از چیزهایی که خیلی سریع در کسبوکار یاد گرفتم این بود که روی چیزهایی که در انجام دادنشان خوب نیستم تمرکز نکنم. بنابراین به جای اینکه تبلیغات و کمپینهای فیسبوک را یاد بگیرم، کار درگیر شدن با شبکههای اجتماعی را به اعضای تیم بازاریابیام سپردم.» مطمئنا کسب مهارتهای جدید خیلی ارزشمند است؛ اما فراموش نکنید که میتوانید زمان ارزشمند خودتان را صرف کارهایی کنید که واقعا در آنها مهارت دارید و باقی امور را به افرادی بسپارید که در آن زمینه مهارت دارند.
۲- یاد بگیرید که استرستان را مدیریت کنید و استفادهی مفید از آن داشته باشید
رؤیای کارآفرینی بسیار شیرین است؛ اما واقعیت این است که چالشهای این مسیر بسیار بیشتر از جشنهای پیروزی آن هستند. افرادی که در کارآفرینی تجربهی بیشتری دارند، سعی میکنند تجربیات خودشان را تا جای ممکن به افراد تازهکار منتقل کنند؛ اما یاد گرفتن بسیاری از این درسها تنها با قرار گرفتن در مقابل چالشها امکانپذیر است.
رایان استوبی که در اواسط دههی ۲۰ سالگی خود قرار دارد، یک مدیرعامل جوان است. ساختن شرکتی با نام Adventure Bucket Listt کار بسیار سختی برای او بوده و او را بسیار تحت فشار قرار داده است. زمانی که از پرسیده شد چه چیزی بیشتر از همه به او استرس وارد میکرد، در جواب گفت: «این حقیقت که من برای مشتریها و کارمندانم چیزی جز موفقیت نمیخواهم. در روزهای اولی که شرکت را تأسیس کرده بودیم، فشار زیادی روی شانههایم احساس میکردم و هیچکس نبود که در مورد این موضوع با او صحبت کنم. در آن زمان یاد گرفتم که باید جایی را پیدا کنم تا بتوانم ذهنم را از مشغلههای روزانه پاک کنم. سرگرمی مورد علاقهی من موجسواری است. هیچچیزی به جز قرار گرفتن در آبهای اقیانوس نمیتواند ذهن من را از مسائل پاک کند و خوشبختانه اینجا (سیلیکون ولی) فاصلهی کمی با دنیای موجسواری دارد.» بسیاری از بنیانگذاران تازهکار بعد از قرار گرفتن در شرایط سخت و طاقتفرسا تازه متوجه میشوند که تعادل داشتن، رمز موفقیت در طولانی مدت است.
۳- بدانید چه موقع باید افراد مناسب را استخدام کنید
یکی دیگر از اشتباهات رایج در ساختن یک شرکت این است که بنیانگذاران برای مشاغلی که هنوز آنها را به درستی درک نکردهاند یا نیاز به نیروی تماموقت ندارند، اقدام به جذب نیرو میکنند. درواقع تیمی که شما در حال حاضر دارید میتواند با همکاری کردن و انجام کار تیمی بسیاری از وظایف را در طول هفته انجام دهد. استخدام کردن زودهنگام کارمندان میتواند مشکلات زیادی برای شما ایجاد کند.
مایک کلوم مدیرعامل ۲۴ سالهی شرکت Clum Creative معتقد است این موضوع بزرگترین چالش برای ساختن شرکت تولید فیلمش بوده و در این رابطه گفته است: «زمانی که تازه کارم را شروع کرده بودم، همهی پولی را که درمیآوردم برای خودم نگه میداشتم. همهی کارها را ساده انجام میدادم؛ زیرا فکر میکردم که پول کافی برای استخدام کردن دیگران ندارم. من سرم خیلی خیلی شلوغ بود و بهطور مداوم کار میکردم. به همین دلیل فروشم هیچ موقع بیشتر از ۳۰۰ هزار دلار نشد. نهایتا یک روز زمان گذاشتم و یک مدل هزینه درست کردم. تصمیم گرفتم به جای اینکه همهی پولها را در شرکت نگه دارم درصدی از درآمد را به کارمندان دورکار، درصدی را به کارهای قراردادی و درصد مشخص دیگری را به هزینهی پروژهها اختصاص دهم. همزمان با افزایش فروش شرکت، میزان بودجهی فروش هر بخش را حساب میکردم و بر اساس این محاسبات تصمیمگیری میکردم. درنهایت به جای اینکه تصمیمهای احساسی برای استخدامهای بیاساس بگیرم، از مدل هزینهام پیروی کردم و تکتک افراد تیم را بهصورت حساب شده استخدام کردم. هرچقدر فروش شرکت بالاتر میرفت مدل هزینهام به من میگفت چه موقع و کارمند برای چه بخشی باید به تیم کاریم اضافه کنم.» بنابراین هزینه کردن در بعضی بخشها در کوتاه مدت میتواند نتیجهی خوبی در بلندمدت داشته باشد.
۴- فراموش نکنید چرا قدم در این مسیر گذاشتهاید
نرخ شکست خوردن در کارآفرینی متناوب است و دلیل اصلی آن این است که بسیاری از افراد بعد از دیدن اولین نشانههای یک مشکل جدی از ادامهی مسیر منصرف میشوند. آنها بعد از روبهرو شدن با اولین چالشها، اهدافشان را به کلی از یاد میبرند و فراموش میکنند که چرا از اول این کار را آغاز کردند. گاهی اوقات شنیدن داستان یک کارآفرین دیگر شما را به یاد جاهطلبیهایتان برای راهاندازی یک کسبوکار میاندازد.
ناتان هریس صاحب یک رستوران محبوب و بنیانگذار شرکت نرم افزاری Ease برای استخدام افراد آزادکار است. دلیل اصلی او از راهاندازی کسبوکارش مشاهدهی وضعیت سخت مادرش برای تربیت او بوده است و اکنون در سن ۲۷ سالگی داستان موفقیت او الهام بخش جوانان علاقهمند به کارآفرینی است. او دربارهی موفقیتش گفته است: «هرزمان که شرایط برای من سخت میشد به یاد کارهای سختی میافتم که مادرم برای تأمین کردن من و برادرم انجام میداد. ما خیلی سخت بزرگ شدیم. حتی خیلی شبها غذا و امکانات اولیه مانند برق هم نداشتیم. گاهی اوقات شام ما برنج و لوبیا بود. اما مادرم اجازه نداد که این سختیها من را پا دربیاورد. او همیشه به من یادآوری میکرد که چه چیزهایی در زندگی اهمیت دارند و هر چه که در توانش بود به من میداد تا من آیندهی بهتری داشته باشم. برادر بزرگترم همینطور بود. او برای من مانند پدری بود که هیچ موقع نداشتم و من هر کاری که انجام میدهم برای آنها است.» شما هم هر زمان که احساس کردید سختیها فشار میآورند، اهدافتان را فراموش نکنید و از یاد نبرید چرا از ابتدا قدم در این مسیر گذاشتهاید.